در جبهه اگر رزمندگان می خواستند به همدیگر التماس دعا بگویند می گفتند:«اتوبوس سوار شدی ما را هم سوار کن!» یعنی در راه رسیدن به محبوب و خشنودی او ما پیاده ایم و تو سواره و سزاوار نیست که سواره رعایت حال پیاده را نکند، قدر مشترک تشبیه اتوبوس سوارشدن به نماز شب خواندن در ظرفیت چهل سرنشین داشتن اتوبوس و استحباب دعا برای چهل مؤمن در قنوت نماز شب بود.
اتوبوس بهشت
خمپاره و گلوله توپ و تانک و امثال آن. بدین خاطر که بچه ها بعضا به وسیله اصابت آنها به فیض شهادت می رسیدند و به بهشت خشنودی حق تعالی راه می یافتند، گویی این توپ و خمپاره اتوبوس مخصوص بهشت بود که همراهان خود را به مقصود و مقصد می رساند.
آم
آ مپول معنویت
فرد بسیار مخلص و متقی، کسی که تزریق چند «سی سی» از اخلاص او کافی بود تا به اصطلاح یک «مریض قلبی » را از مرگ حتمی نجات دهد. کسی که همه سعی می کردند با او غذا بخورند، راه بروند، مصاحبت داشته باشند، در صف نماز کنار او بایستند، و خلاصه بیمار او باشند، تا با واسطه یا بی واسطه از خلوص او برخوردار شده، در این راه به رشد و تعالی برسند.
عصر رسول خدا صلّى
اللّه علیه و آله و سلّم بود. بانوى مسلمانى همواره روزه مى گرفت و به نماز اهمیت
بسیار مى داد؛ حتى شب را با عبادت و مناجات بسر مى برد ولى بداخلاق بود و با زبان
خود همسایگانش را مى آزرد. شخصى به محضررسول خدا صلّى اللّه علیه و آله آمد و عرض
کرد: ((فلان بانو همواره روزه
مى گیرد وشب زنده دارى مى کند، ولى بداخلاق است و با نیش زبانش همسایگان را مى
آزارد.))
رسول اکرم صلّى اللّه
علیه و آله فرمود:
لاخیر
فیها هى من اهل النّار.
در چنین زنى خیرى نیست
و او اهل دوزخ است .(47)
از این داستان استفاده
مى شود که نمازخوان باید اخلاق هم داشته باشد.
اعتراض امام(ره) به لایحه انجمن های ایالتی
و ولایتی، شرح:
لایح? انجمنهاى ایالتى و ولایتى کـه به موجب آن شـرط «مسلمان بـودن، سوگند بـه قرآن کریـم و مرد بودن انتخاب کنندگان و کاندیداها» تغییر مىیافت، در 14 مهر 1341 هـ. ش. بـه تصویب کابینـه اسداللّه علم رسیـد. آزادى انتخابات زنان پوششـى براى مخفى نگه داشتـن هدفهاى دیگر بـود. حذف و تغییر دو شرط نخسـت دقیقاً به منظور قانونى کردن حضور عناصر بهایى در مصادر امـور کشور انتخاب شـده بود. پشتیبانـى شاه از رژیم صهیونیستى در توسعه مناسبات ایران و اسرائیل شرط حمایتهاى امریکا از شاه بود. نفوذ پیروان مسلک استعمارى بهاییت در قـواى سهگانه ایـران این شرط را تحقـق مىبخشید. امام خمینى به همراه علماى بزرگ قم و تهران به محض انتشار خبر تصویب لایح? مزبور پس از تبادل نظر دست به اعتراضات همهجانبه زدند.
نقش حضرت امام در روشن ساختن اهداف واقعى رژیم شاه و گوشزد کردن رسالت خطیر علما و حوزههاى علمیه در این شرایط بسیار مؤثر و کارساز بود. تلگرافها و نامههاى سرگشاد? اعتراضآمیز علما به شاه و اسداللّه علم موجى از حمایت را در اقشار مختلف مردم برانگیخت. لحن تلگرافهاى امام خمینى(ره) به شاه و نخستوزیر تند و هشداردهنده بود. در یکى از این تلگرافها آمده بود:
«اینجانب مجدداً به شما نصیحت مىکنم که به اطاعت خداوند متعال و قانوناساسى گردن نهید، و از عواقب وخیم? تخلف از قرآن و احکام علماى ملت و زعماى مسلمین و تخلف از قانون بترسید؛ و بدون موجب، مملکت را به خطر نیندازید؛ والّا علماى اسلام دربار? شما از اظهار عقیده خوددارى نخواهند کرد.» (صحیفه امام؛ ج 1، ص 90.)
رژیم شاه ابتدا دست به تهدید و تبلیغات علیه روحانیت زد. اسداللّه علم در نطق رادیویى خود گفت: «دولت از برنامه اصلاحى که در دست اجرا دارد عقبنشینى نمىکند»! با وجود این، دامنه قیام رو به فزونى نهاد. در تهران، قم و برخى شهرهاى دیگر بازارها تعطیل و مردم در مساجد به حمایت از حرکت علما گرد آمدند. یک ماه و نیم پس از آغاز سرانجام رژیم شاه تن به شکست داد و رسماً در 7 آذر 1341 هیأت دولت، مصوبه قبلى را لغو کرد و خبر آن را به علما و مراجع تهران و قم اطلاع داد. امام خمینى در نشست با علماى قم مجدداً بر مواضع خویش پاى فشرد و لغو مصوبه در پشت درهاى بسته را کافى ندانست و اعلام کرد تا زمانى که لغو آن در رسانهها پخش نشود، قیام ادامه خواهد داشت. فرداى آن روز خبر لغو لایحه انجمنهاى ایالتى و ولایتى در روزنامههاى دولتى منعکس شد و مردم نخستین پیروزى بزرگ خویش را پس از نهضت ملى شدن صنعت نفت جشن گرفتند.
بدین ترتیب ماجراى انجمنهاى ایالتى و ولایتى تجربهاى پیروز و گرانقدر براى ملت ایران بود بویژه از آن جهت که طى آن ویژگیهاى شخصیتى را شناختند که از هر جهت براى رهبرى امت اسلام شایسته بود.
انقلاب شاه و مردم
با وجود شکست شاه در ماجراى انجمنهای ایالتی و ولایتی، فشار امریکا براى انجام اصلاحاتِ مورد نظر ادامه یافت. شاه در دیماه 1341 هجرى شمسى اصول ششگانه اصلاحات خویش را برشمرد و خواستار رفراندوم شد. امام خمینى بار دیگر مراجع و علماى قم را به نشست و چارهجویى و قیامى دوباره فراخواند. با آنکه هدفهاى پشت پرد? رژیم از اصلاحات و رفراندوم براى شخص امام آشکار، و رویارویى غیرقابل اجتناب بود، اما در این نشست تصمیم جمعى بر این شد که با شاه مذاکره و انگیز? او را جویا شوند. پیغامهاى طرفین بهوسیله اعزام نمایندگانى براى مذاکره در چند مرحله ردّ و بدل شد. شاه در ملاقات با آیتاللّه کمالوند تهدید کرده بود که اصلاحات به هر قیمتى ولو با خونریزى انجام خواهد شد.
بر اثر اصرار و مقاومت امام خمینى قرار شد مراجع و علما مخالفت با رفراندوم را صریحاً اعلام و شرکت در آن را تحریم کنند. حضرت امام بیانیهاى کوبنده در دوم بهمن 1341 صادر کرد.(صحیفه امام؛ ج 1، ص 135ـ137.)
متعاقب آن بازار تهران تعطیل شد و مأمورین پلیس به تجمع مردم حمله بردند. در آستان? رفراندوم تحمیلى، ابعاد مخالفت مردم فزونى گرفت. شاه ناگزیر براى کاهش دامن? مخالفتها در چهارم بهمن عازم قم گردید. امام خمینى از قبل با پیشنهاد استقبال مقامات روحانى از شاه بشدت مخالفت نمود، و حتى خروج از منازل و مدارس را در روز ورود شاه به قم تحریم کرد. تأثیر این تحریم چنان بود که نه تنها روحانیون و مردم قم بلکه تولیت آستان? مقدسه حضرت معصومه در این شهر- که مهمترین منصب حکومتى تلقى مىشد - نیز به استقبال شاه نرفت و همین امر سبب عزل او گردید. شاه در سخنرانى خود در جمع تعدادى از کارگزاران رژیم و عواملى که به همراه او از تهران به قم آورده بودند، خشم خود را با رکیکترین عبارات علیه روحانیت و مردم ابراز نمود. دو روز بعد رفراندوم غیرقانونى در شرایطى که بجز کارگزاران رژیم کسى دیگر در آن شرکت نداشت، برگزار شد. رسانههاى رژیم با پخش مکرر تلگرافهاى تبریکِ مقامات امریکا و دول اروپایى سعى داشتند تا رسوایى عدم مشارکت مردم در رفراندوم را مخفى نگاه دارند. امام خمینى با سخنرانیها و بیانیههاى خویش همچنان به افشاگرى دست مىزد. از آن جمله اعلامیهاى بسیار تند و در عین حال مستدلّ تنظیم نمود که به اعلامیه 9 امضایى معروف و منتشر گردید و در آن ضمن برشمارى اقدامات خلاف قانون اساسى شاه و دولت دستنشانده وى، سقوط کشاورزى و استقلال کشور و ترویج فساد و فحشا بهعنوان نتایج قطعى اصلاحات شاهانه پیشبینى شده بود.
با پیشنهاد امام خمینى عید باستانى نوروز سال 1342 در اعتراض به اقدامات رژیم تحریم شد. در اعلامیه حضرت امام از انقلاب سفید شاه به انقلاب سیاه تعبیر و همسویى شاه با اهداف امریکا و اسرائیل افشا شده بود. در این بیانیه امام خمینى اعلام کرده بود: «من چاره در این مىبینم که این دولت مستبد به جرم تخلف از احکام اسلام و تجاوز به قانون اساسى کنار برود؛ و دولتى که پایبند به احکام اسلام و غمخوار ملت ایران باشد بیاید.بارالها! من تکلیف فعلى خود را ادا کردم؛ الّلهُمَّ قَد بَلَّغتُ. و اگر زنده ماندم تکلیف بعدى خود را به خواست خداوند ادا خواهم کرد.» (صحیفه امام؛ ج 1، ص 154).
شاه تصمیم به سرکوبى قیام داشت. روز دوم فروردین 1342 که مصادف با شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) بود مأمورین مسلح رژیم با لباس مبدل اجتماع طلاب علوم دینى در مدرسه فیضیه را بر هم زدند و متعاقب آن نیروهاى پلیس با سلاح گرم، وحشیانه به مدرسه فیضیه یورش بردند و به کشتار و جرح طلاب پرداختند. همزمان مدرسه دینى طالبیه تبریز نیز مورد هجوم مأمورین دولتى قرار گرفت. در پى این حوادث، منزل امام خمینى در قم هر روز شاهد حضور گروههاى زیادى از نیروهاى انقلابى و مردم خشمگینى بود که براى ابراز همدردى و حمایت علما و دیدن آثار جنایت رژیم به قم مىآمدند.
امام خمینى در اجتماع مردم، با شجاعت از شخص شاه بهعنوان عامل اصلى جنایات و همپیمان با اسرائیل یاد مىکرد و مردم را به قیام فرا مىخواند. او در سخنرانى خود در روز 12 فروردین 1342 شدیداً از سکوت علماى قم و نجف و دیگر بلاد اسلامى در مقابل جنایات تاز? رژیم انتقاد کرد و فرمود:
«امروز سکوتْ همراهى با دستگاه جبار است.» (همان؛ ص 213).
حضرت امام روز بعد (13 فروردین 42) اعلامیه معروف خود را تحت عنوان «شاهدوستى یعنى غارتگرى» منتشر ساخت. در این اعلامیه که یکى از تندترین بیانیههاى سیاسى امام خمینى است، رژیم شاه به محاکمه کشیده شده و در پایان آن تأکید شده بود که در این شرایط تقیه حرام است و اظهار حقایق واجب (ولو بلغ ما بلغ). در همین اعلامیه است که امام خمینى خطاب به شاه و عمّالش مىنویسد:
«من اکنون قلب خود را براى سرنیزههاى مأمورین شما حاضر کردم، ولى براى قبول زورگوییها و خضوع در مقابل جباریهاى شما حاضر نخواهم کرد.» (همان ص 179).
شاه بر انجام اصلاحات مورد نظر امریکا اصرار مىورزید و امام خمینى بر آگاه کردن مردم و قیام آنان در برابر دخالتهاى امریکا و خیانتهاى شاه پافشارى داشت.
امام خمینى در پیامى (به تاریخ 12/2/1342) به مناسبت چهلم فاجعه فیضیه بر همراهى علما و ملت ایران در رویارویى سران ممالک اسلامى و دول عربى با اسرائیل غاصب تأکید ورزید و پیمانهاى شاه و اسرائیل را محکوم کردو بدین ترتیب از آغاز قیام خویش نشان داد که نهضت اسلامى در ایران از مصالح امت اسلامى جدا نیست و قیام او نهضتى اصلاحطلبانه در کل جهان اسلام است و محدود به مرزهاى جغرافیایى ایران نیست. حضرت امام در نامهاى خطاب به علما نوشت:
«خطر اسرائیل براى اسلام و ایران بسیار نزدیک است. پیمان با اسرائیل در مقابل دول اسلامى یا بسته شده یا مىشود... با سکوت و کنارهگیرى همه چیز را از دست خواهیم داد. اسلام به ما حق دارد، پیغمبر اسلام حق دارد. باید در این زمان که زحمات جانفرساى آن سرور در معرض زوال است، علماى اسلام و وابستگان به دیانت مقدسه، دِینْ خود را ادا نمایند. من مصمم هستم که از پا ننشینم تا دستگاه فاسد را به جاى خود بنشانم.» (همان ص 186ـ187).
پی نوشت و منابع
1.پایگاه اطلاع رسانی پرتال امام خمینی
فتنه سازان آخرالزمان از نگاه
امام علی(ع) خبرگزاری شبستان: امیرالمومنین علی(ع) فرمود: روزگارى بر مردم خواهد آمد که از قرآن جز نشانى و از اسلام جز نامى، باقى نخواهد ماند، مسجدهاى آنان در آن روزگار آبادان، اما از هدایت ویران است. |
به گزارش خبرگزاری شبستان، امیرالمومنین علی(ع) فرمود: روزگارى بر مردم خواهد آمد که از قرآن جز نشانى و از اسلام جز نامى، باقى نخواهد ماند، مسجدهاى آنان در آن روزگار آبادان، اما از هدایت ویران است.
مسجدنشینان و سازندگان بناهاى شکوهمند مساجد، بدترین مردم زمین هستند که کانون هر فتنه و جایگاه هرگونه خطاکارىاند، هر کس از فتنه برکنار است، او را به فتنه بازگردانند و هر کس که از فتنه عقب مانده، او را به فتنهها کشانند که خداى بزرگ فرماید: (به خودم سوگند، بر آنان فتنه اى بگمارم که انسان شکیبا در آن سرگردان ماند.) و چنین کرده است. و ما از خدا مى خواهیم که از لغزش غفلت ها درگذرد.
متن حدیث: یأتی علی الناس زمان لایبقی فیهم من القرآن الا رسمه و من الاسلام الا اسمه و مساجدهم یومئذ عامره من البناء خراب من الهدی، سکانها و عمارها شر اهل الارض منهم تخرج الفتنه و الیهم تأوی الخطیئه یردون من شذ عنها فیها و یسوقون من تأخر عنها الیها یقول الله سبحانه : "فبی حلفت لأبعثن علی اولئک فتنه تترک الحلیم فیها حیران" و قد فعل و نحن نستقبل الله عثره الغفله.
پایان پیام/53شبستان: رییس سازمان بسیج مستضعفین در حاشیه مراسم تشییع شهدای حج گفت: اگر نهیب امام خامنه ای نبود امروز پیکر عزیزانمان را نداشتیم |
سردار نقدی به کندی روند پیگیری فاجعه منا از سوی دستگاه دیپلماسی کشور اشاره کرده و تصریح کرد: عدم پیگیری مناسب توسط دستگاه دیپلماسی کشور، کار را به جایی رسانده بود که رژیم منحوس آل سعود حتی بعد از ایجاد چنین فاجعه بزرگی باز هم حاضر نشد پیکر پاک جان باختگان ما را برگرداند و اگر امروز پیکر این عزیزان را در بین خودمان داریم، مدیون نهیب مقتدرانه رهبر انقلاب هستیم و ملت ما همیشه قدر شناس این رهبری شجاع و مقتدر خواهد بود.
رییس سازمان بسیج در ادامه افزود: از آنجایی سعودی ها به بهانه عدم شناسایی اجساد، پیکیر تعدادی از جانباختگان را به دیگر کشورها تحویل نمیدهند بسیج جامعه پزشکی کشور آمادگی کامل جهت اعزام تیم های خبره و تخصصی ژنتیک به عربستان را دارد و تمام پیکرها را از طریق آزمایش dna با هر ملیتی شناسایی کنند.
لازم به ذکر است که متخصصین بسیجی پیکرهای شهدای گمنام دفاع مقدس و همچنین پیکیرهای شهدای غواص که اخیرا به میهن بازگشتند را از همین طریق شناسایی کرده و بسیاری از خانواده های شهدا را از چشم انتظاری خارج کردند.
پایان پیام/50
از زمان به قدرت رسیدن حزب بعث در عراق در سال ۱۹۶۸ میلادی، عراقیها رویای رهبری جهان عرب را در سر میپروراندند. از سال ۱۹۷۳ تا ۱۹۸۰ درآمدهای نفتی عراق افزایش یافت.[۷] این موضوع به عراق کمک میکرد تا خلاء ناشی از مرگ جمال عبدالناصر در صدر رهبری اعراب را پر کنند. زیرا مصر پس از پیمان کمپ دیوید نفوذ خود در میان اعراب را از دست داده بود.[۸]
در جریان اعمال حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی عراق روابط دیپلماتیک خود را با ایران قطع کرد و از اتحادیه عرب خواست تا آنان نیز چنین کنند. درخواستی که از سوی اتحادیه عرب رد شد. عراق همچنین اعتراض رسمیای به سازمان ملل نوشت که توسط این سازمان نادیده گرفته شد. عراقیها که از همه جا سرخورده شدند، دست به اخراج ۷۰۰۰۰ ایرانی ساکن عراق زدند. در سال ۱۹۷۴ تنش در روابط دو کشور به اوج خود رسید و درگیریهای نظامی مرزی پراکنده کمکم به جنگی تمام عیار تبدیل شد. تنش به قدری بالا گرفت که کورت والدهایم دبیرکل سازمان ملل متحد ناچار به مداخله و اعزام نماینده ویژه به مرزهای دو کشور شد. نتیجه گزارش این نماینده منجر به صدور قطعنامه ۳۴۸ شورای امنیت شد که در آن طرفین ملزم به حل اختلاف مرزی میان خود شدند.[۹]
در پیماننامه ۱۹۷۵ الجزایر ایران بهطور ضمنی پذیرفت که در ازای رفع اختلافات مرزی آبی در اروندرود بر اساس خط تالوگ، دست از حمایت از کردهای عراق بردارد. این نقش را بعدها اسرائیل به تنهایی در برابر کردها برعهده گرفت.[۱۰] بنابراین عراق که در طول سالهای بعد سیاستهای ضدغرب و ضدصهیونیستی را تبلیغ میکرد،[۷] در سال ۱۹۸۰ و پس از سقوط شاه، سیاست ایرانی ستیزی را در دستور کار عراقیها قرار داد. صدام متوجه خلاء ناشی از سقوط شاه ایران به عنوان ژاندارم خلیج فارس شده بود و تلاش داشت تا نقشی که پیش از آن محمدرضا پهلوی ایفا میکرد را برعهده گیرد.[۸] او برای اینکار نیاز به مرز آبی کافی و تسلط بر خلیج فارس داشت.[۱۱][۱۲] عراق از زمانعبدالکریم قاسم، خوزستان را بخشی از عراق میدانست که توسط حکومت عثمانی به ایران تقدیم شده بود و به همین دلیل از تجزیه طلبان خوزستان حمایت میکرد. حمایتی که با قرارداد الجزایر برای مدتی متوقف شده بود؛ ولی تحرکات تحریک آمیزی چون نمایش نقشه منطقه که در آن خوزستان «عربستان» نامیده شده و بخشی از خاک عراق بود از تلویزیون بصره ادامه داشت.[۱۳] به گفته جیمز بیل، دلیل اصلی شروع جنگ و مناقشات سیاسی قبل از آن را به طور کلی میتوان در «تسلط یافتن بر خلیج فارس» دانست. تحقق این هدف برای مصر و عربستان سعودی و سایر شیخ نشینهای منطقه چندان ناخوشایند نبود.[۱۴] سفیر عراق در لبنان در ۱۲ آبان ۱۳۵۸ در مصاحبه با روزنامه النهار بیروت گفت:[۱۵]
بهبود شرایط با ایران منوط به تحقق ۳ شرط اصلی است: ۱-تجدیدنظر در پیمان نامه۱۹۷۵ الجزایر درباره اروند رود ۲-اعطای خودمختاری به عشایر کرد و بلوچ و عرب ۳-خروج نیروهای نظامی ایران از جزایر سهگانه ایرانی مورد مناقشه و سراسر خلیج فارس
صدام حسین مدعی بود که نظام بعثی از همان ابتدای انعقاد قرارداد مرزی ۱۹۷۵ در زمان شاه، خود را مغبون میدیده.[۱۶] به نظر میرسد که باور عمومی در میان مقامات عراق این بود که پس از انقلاب، ایران دچار ضعف شده و برای عراق فرصت مناسبی فراهم آورده تا توازن قبلی قوا در خلیج فارس را با یک حمله نظامی برهم زده و همزمان راهحل جدیدی برای مشکلات عراق با شیعیان جنوب و کردهای شمال این کشور جلوی پای آنان بگذارد.[۱۷] از سوی دیگر تنها دو ماه پیش از آغاز جنگ، صدام حسین و زیبیگنیو برژینسکی در عمان با یکدیگر دیدار کردند. باور بنی صدر این بود که برژینسکی در این ملاقات به صدام اطمینان داده که ایالات متحده مخالفتی با الحاق خوزستان به عراق ندارد.[۱۸]
پس از وقوع انقلاب ۱۳۵۷، عراق برخی ناآرامیهای سیاسی را زیر سر سید محمد باقر صدر و با حمایت و تشویق ایران میدانست. صدام حسین، از وجود یک همسایه انقلابی شیعه در مرزهای شرقی خود احساس خوبی نداشت.[۱۹] رهبران ایران نیز رسماً اعلام میکردند که به سیاست صدور انقلاب ایران به سایر کشورها میاندیشیدند.[۲۰] روحالله خمینی معتقد به صدور انقلاب اسلامی به دیگر ملل بود و در نخستین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی (۲۲ بهمن ۱۳۵۸) اظهار داشت:[۲۱]
ما انقلابمان را به تمام جهان صادر میکنیم
عراق مدعی بود که وارد یک جنگ دفاعی شده و از حق مشروع خود برای دفاع از حاکمیت و تمامیت ارضی و بازپسگیری اراضی خود با توسل به زور استفاده میکند. آنها معتقد بودند که حکومت ایران تمام راههای حل مسالمتآمیز اختلافات دو کشور را مسدود کردهاست. پیش از آغاز یورش بارها ایران را به اقدامات تجاوزگرانه نسبت به عراق و دخالت در امور داخلی خود از جمله حمایت از حزب غیرقانونی الدعوهمیکردند. رهبران ایران هم در بخش عربی رادیو دولتی این کشور به بدگویی شدید از حکومت بعث عراق پرداخته و آن را یک حکومت ضد اسلامی و دستنشانده قدرتهای امپریالیستی معرفی میکردند. حکومت عراق نیز متهم میشد که به اقدامات تجاوزگرانه از جمله حمایت علنی از شورشیان جداییخواه در خوزستان و قول کمک به آنها برای آزادی «عربستان»، نامی که حکومت عراق بر این استان نهاده بود، میپردازد و دریادار احمد مدنی استاندار وقت خوزستان گفته بود که عراق برای شورشیان سلاح ارسال میکند. در چندین مورد حتی نیروهای عراق حملاتی را به شهرهای مرزی ایران ترتیب دادند که یکی از آنها یورش به شهری در کردستان ایران در ژوئن ۱۹۷۹ و دیگری به شهر صالحآباد در جنوب بود که چندین کشته به جا گذاشت. در نیمه اول سال ۱۹۸۰ (زمستان ۵۸ و بهار ۵۹) چندین درگیری مرزی دیگر هم بین دو کشور رخ داد.[۳]
با این وجود یکسال پیش از جنگ، آمریکا دولت مهدی بازرگان را از احتمال بروز جنگ باخبر کرده بود. مقامات آمریکایی گزارش دادند:
مانورهایی با حضور مشترک یگانهایی مختلف و تمرینهایی برای گسیل و حرکت سریع یگانهایی بزرگ در مسیر شطالعرب (اروند رود) رودی که مشخصکننده جنوبیترین بخش مرز میان عراق و ایران است، در جریان است. عراق همچنین مقادیر عظیمی ابزارآلات و تمهیدات جنگی را در این منطقه دارد جاساز میکند، این ابزارآلات و تمهیدات را پنهان و استتار میکند، و مشغول اجرای طرحهای مهندسی نظامیای است که حمله به ایران را برایش تسهیل خواهند کرد.[۲۲]
مهمترین اختلاف مرزی دو کشور یک اختلاف کهنه بر سر وضعیت اروند رود بود. قسمت انتهایی شط العرب یا اروند رود مرز دو کشور را تشکیل میدهد. دولت عراق معتقد بود که مرز دو کشور بایستی بر اساس مفاد قرارداد قسطنطنیه ۱۹۱۳ تعیین شود اما ایران مرز دو کشور را خط تالوگ یعنی عمیقترین قسمت رودخانه میدانست. دو کشور یک بار در سال ۱۹۳۴ اختلاف خود را به جامعه ملل ارجاع دادند اما توافقی حاصل نشد. در سال ۱۹۳۷ نخستین معاهده مرزی دو کشور به امضا رسید. بر اساس این قرارداد مرز دو کشور در امتداد ساحل شرقی رودخانه بود اما یک قسمت لنگرگاهی چهار مایلی در کنار آبادان به ایران اختصاص داده شده و در این قسمت خط تالوگ مرز دو کشور را مشخص میکرد. عراق معتقد بود ایران از شرایط داخلی سیاسی نابسامان این کشور در آن زمان برای بهبود وضعیت خود در مذاکرات سود جسته است. ایران هم از این قرارداد ناراضی بود و در دهه ۱۹۶۰ آن را فسخ کرده و خواستار مذاکرات برای تعیین خط مرزی جدید شد و همزمان با حمایت از شورشیان کرد در شمال عراق این کشور را تحت فشار گذاشت. نهایتاً در سال ۱۹۷۵ در قرارداد الجزایر عراق خواستههای ایران در زمینه شط العرب را پذیرفت و خط تالوگ برای نخستین بار مرز رسمی دو کشور در این رودخانه شد و ایران هم در ازای آن تعهد کرد که به حمایت از شورشیان کرد پایان دهد. اما پنج سال بعد و پنج روز پیش از آغاز جنگ صدام حسین این قرارداد را فسخ کرده و مدعی شد این پیمان به دلیل عدم رعایت مفاد آن از سوی ایران اعتبار خود را از دست داده است.[۳]
در ابتدای جنگ نیروی هوایی و نیروی دریایی ایران بزرگتر بود و عراق نیز نیروی زمینی بزرگتری در اختیار داشت. اما در طول سالهای جنگ قدرت نظامی ایران از نظر تجهیزات کاهش و قدرت نظامی عراق افزایش یافت. در آغاز جنگ (سال ۱۹۸۰) ارتش عراق دارای ۴۴۳۰۰۰ نیروی انسانی بود و ایران ۳۹۰۰۰۰ ارتشی داشت. عراق ۲۷۵۰ تانک و ایران ۱۷۳۵ تانک داشت. عراق ۳۳۹ هواپیمای نظامی و ایران ۴۴۷ هواپیما داشتند،[۲۳] هشت سال بعد (سال ۱۹۸۸) عراق دارای یک میلیون نفر نیروی انسانی بود و ایران ششصد هزار نفر در اختیار داشت. عراق ۴۰۰۰ تانک در مقابل ۱۰۰۰ تانک ایران داشت. عراق ۶۰۰ هواپیما و ایران تنها ۵۰ هواپیمای جنگنده قابل پرواز داشت.[۲۴] در پایان جنگ (سال ۱۹۸۸) نیروی هوایی عراق با ۶۰۰ هواپیمای جنگنده از انواع میگ-۲۹، سوخو-۲۴ و داسو میراژ اف۱، به ششمین نیروی هوایی عظیم جهان تبدیل شد.[۲۵]
نوع تجهیزات | ایران پیش از جنگ | ایران پس از جنگ | عراق پیش از جنگ | عراق پس از جنگ |
---|---|---|---|---|
افراد نظامی | ۳۹۰٬۰۰۰ نفر | ۶۰۰٬۰۰۰ نفر | ۴۴۳٬۰۰۰ نفر | ۱٬۰۰۰٬۰۰۰ نفر |
تانک | ۱۷۳۵ دستگاه | ۱۰۰۰ دستگاه | ۲۷۵۰ دستگاه | ۴۰۰۰ دستگاه |
هواپیمای جنگی | ۴۴۷ فروند | ۵۰ فروند | ۳۳۹ فروند | ۶۰۰ فروند |
هلیکوپتر | ۷۴۴ فروند | ۳۹۰ فروند | ۲۶۰ فروند | ۳۸۰ فروند |
ارتش عراق در آغاز جنگ، یک ارتش کاملاً وابسته به شوروی بود. ۸۵ درصد از تجهیزات این ارتش، طی ۵ سال پیش از جنگ از شوروی وارد عراق شده بود. صنایع نظامی فرانسه دومین صادرکننده تجهیزات و ادوات نظامی به عراق بودند. پس از این دو کشور، کشورهایی مانندبرزیل، اسپانیا و ایتالیا قرار داشتند.[۲۶]
عراق جنگ را در حالی آغاز کرد که زرادخانههای این کشور پر از سلاح بود؛ ولی این کشور با بحران کمبود قطعات یدکی مواجه بود و در آغاز جنگ شوروی تنها بخش کوچکی از قطعات مورد نیاز عراق را تأمین میکرد؛ ولی پس از شکست عراق در مرحله اول جنگ و از سال ۱۹۸۲، شوروی دوباره به مهمترین متحد نظامی عراق تبدیل شد.[۲۶] تا این مقطع عراق قطعات ساخت شوروی مورد نیاز خود را از کشورهایی مانند کره شمالی، مصر، چین و یوگوسلاوی تأمین میکرد. همزمان سلاحهای زیادی از جمله موشکهای اگزوسه از فرانسه خریداری شد. فرانسه همچنین تا پیش از آنکه تولید نوع مخصوص ضد کشتی هواپیماهای میراژ اف-۱ به پایان رسد، پنج فروند جنگنده ضدکشتی سوپر اتانداردخود را به عراق اجاره داد که در جنگ نفتکشها و حمله به جزیره خارک مورد استفاده قرار گرفتند.[۲۷]
خلبانان عراقی، دست کم در نبردهای هوایی بسیار پائینتر از استانداردهای غربی رفتار میکردند. درواقع یکی از مهمترین مشکلات عراق در طول جنگ نداشتن نیروی انسانی کارآزموده برای استفاده از سلاحهای مدرنی بود که به دست میآورد. عراق هیچگاه نتوانست از حداکثر ظرفیت این سلاحها استفاده کند. برای نمونه ۴ سال پس از تحویل هواپیماهای سوخو-۲۴ به عراق، هیچکدام از این هواپیماها بهرهبرداری نشده بودند.[۲۸] حتی امروز نیز نمیتوان تخمین زد که چه تعداد از عراقیهای کشته شده در طول جنگ، مستقیم و در اثر رویارویی با ایران کشته شدهاند و چه تعداد از آنان در اثر ضعف فرماندهی و یا اشتباه در استفاده از تسلیحات پیشرفته.[۲۹]
مشکل عدم بهرهبرداری صحیح از تسلیحات پیشرفته فقط در نیروی هوایی این کشور وجود نداشت. برای نمونه خدمه عراقی گونهای از تانکهای ساخت شوروی در طول جنگ هرگز از سیستم دید در شب این تانکها استفاده نکردهبودند. چرا که آنها درک نمیکردند که تانکهای آنان به چنین سامانهای مجهز است.[۳۰] تا سال ۱۹۸۳ عراق حدود ۲۰۰ هواپیمای خود را از دست داده بود و بیشتر این خسارت نه در جنگ با ایران، بلکه در اثر تصادفات و سوانح غیر جنگی و مشکلات تعمیر و نگهداری به وجود آمده بود.[۲۸]
خلبانان ایرانی در طول جنگ ایران و عراق نه تنها با عراقیها میجنگیدند، بلکه با خلبانانی با ملیتهای دیگری از سراسر دنیا. خلبانان برخی از میگهای ۲۱ و میگهای ۲۳ عراق مصری بودند و خلبانان برخی از میراژهای اف-۱ بین سالهای ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۶ بلژیکی، آفریقای جنوبی، استرالیایی و در یک مورد حتی آمریکایی نیز بودند. بعلاوه خلبانان فرانسوی و اردنی نیز به عنوان معلمخلبان کار میکردند. شورویها و آلمان شرقیها به عنوان خلبان میگ-۲۵ در عملیاتها شرکت داشتند. بیشتر گزارشهایی که دربارهٔ استقرار خلبانان شوروی در عراق است حکایت از آن دارد که این خلبانان دائماً با اف-۱۴ها برخورد داشته و چندین میگ-۲۵ با خلبان روس سرنگون شده است. معمولاً شورویها چندین خلبان با تجربه خود را برای این عملیات میفرستادند.[۳۱]
در طول دهه هفتاد میلادی، ایران یکی از بزرگترین واردکنندگان تجهیزات نظامی بود. بخش عمدهای از این تجهیزات پیشرفته همچون هواپیماهای اف-۱۴، تجهیزات الکترونیکی وموشکهای فونیکس از ایالات متحده وارد میشد. آلمان غربی در ساخت بزرگترین زرادخانهاصفهان مشارکت داشت و انگلستان به ایران اسلحه میفروخت. برخی تجهیزات پدافند هواییو ترابری نظامی ایران نیز از شوروی تأمین میشد. این روند با وقوع انقلاب ایران متوقف شد ونیروهای نظامی ایران را در موقعیت دشواری قرار داد. ایران برای دور زدن این تحریم تسلیحاتی روشهای زیر را به کار گرفت.[۲۷]
یکی از مشکلات ایران در ابتدای جنگ، مسئله فرماندهان ارتش این کشور بود. از دید حکومت انقلابی ایران و از میان فرماندهان نظامی زمان پهلوی، تنها تعداد معدودی که در زمان دولت ملی محمد مصدق از فرماندهان بودند و یا کسانی که مخالف حکومت شاه بودند مناسب پستهای فرماندهی نظامی بودند.[۳۲] چهل هزار مستشار آمریکایی که به عنوان آموزش با ارتش ایران همکاری میکردند با وقوع انقلاب از کشور اخراج شده بودند، تعداد زیادی از فرماندهان نظامی فرار کرده، بازنشسته شده و یا برکنار شده بودند، نظام سربازگیری ناکارا شده بود و بخشی از نیروهای نظامی کشور درگیر ناآرامیهای داخلی (مانند گنبد کاووس) شده بودند.[۳۳]
در فاصله میان بهمن ۱۳۵۷ تا مهر ۱۳۶۱، دهها تیمسار و افسر ارشد نظامی تعویض، کشته و یا برکنار شدند. ولیالله قرنی در تهران ترورشد. ولیالله فلاحی در یک سانحه سقوط هواپیما به شهادت رسید. سپهبد سعید مهدیون به جرم شرکت در کودتای نوژه اعدام و سرلشکر باقری نیز زندانی شد. سرهنگ فکوری که پنجمین فرمانده نیروی هوایی ایران به هنگام شروع جنگ بود همراه با سرتیپ فلاحی کشته شد. دریادار مدنی که استعفا داد و از کشور خارج شد و بالاخره دریادار بهرام افضلی که چهارمین فرمانده نیروی دریایی ایران به هنگام شروع جنگ بود و به جرم عضویت در حزب توده ایران در اردیبهشت ۱۳۶۲ دستگیر شد و به اتهام جاسوسی به همراه ۹ نفر دیگر از افسران بلندپایه ارتش در اسفند سال ۱۳۶۲ تیرباران شد نمونههایی از فرماندهان نظامی تعویض شده بودند.[۳۴]
در این بین سپاه پاسداران نیز نیرویی تازهتأسیس متشکل از جوانان بود که امکانات و توانایی لازم برای جنگ را نداشت. فرماندهان رده بالای سپاه را غالباً جوانان کم تجربه تشکیل میدادند که از اصول کلاسیک رزم بی اطلاع بودند.[۳۵] برای نمونه محسن رضایی زمانی که در سال ۱۳۶۰ به فرماندهی کل سپاه منصوب شد، تنها ۲۷ سال سن داشت و تحصیلات او نیز دیپلم دبیرستان بود.[۳۶]
در سال ۱۹۸۲، مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق با پشتیبانی ایران در این کشور تأسیس شد و ایران شورشیان عراقی را برای مبارزه علیه کشور خود در این مجلس بسیج کرد.[۳۷] سپاه بدر که توسط سید محمدباقر حکیم تأسیس شد شاخه نظامی مخالفین عراقی شد.[۳۸] حزب الدعوه که در ایران حضور داشت و مورد حمایت دولت ایران بود علیه عراق فعالیت میکرد و دست به ترور طارق عزیز معاون وقت نخست وزیر این کشور زد.[۳۹]
در شهریور ۱۳۹۳ (در آستانه سالگرد شروع جنگ هشت ساله)، سرهنگ مجتبی جعفری جانشین «بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس» گفت که پنج میلیون ایرانی در جنگ شرکت داشتند که ۱۹۰ هزار نفر کشته و ۶۷۲ هزار نفر زخمی شدند. ۴۲ هزار نفر از نیروهای ایرانی هم که به اسارت نیروهای عراقی درآمده بودند بعد از جنگ آزاد شدند. ۲۱۷ هزار نیروی ارتش، ۲ میلیون و ۱۳۰ هزار نیروی بسیج به همراه ۲۰۰ هزار نیروی سپاه پاسداران، شهربانی و ژاندارمری در جنگ شرکت داشتند.[۴۰]
در جنگ ۴۸ هزار ارتشی، ۸۵ هزار بسیجی، بیش از ۳۳ هزار دانش آموز، بیش از سه هزار و ۵۰۰ دانشجو، سه هزار و ۳۱۷ روحانی، ۸۸مسیحی، ۱۸ کلیمی و ۹ زرتشتی کشته شدند. علاوه بر این ۲ هزار تبعه غیر ایرانی نیز در جنگ هشت ساله کشته شدند که همراه با نیروهای ایرانی میجنگیدند.[۴۰]
قصه های کوتاه 2
14- جیب هایش را گشتند. فقط یک قرآن، یک زیارت عاشورا و یک عکس که همگی خونی بودند. غلامرضا 17 سال بیشتر نداشت.
15- ته خاکریز. هرکس می خواست او را پیدا کند، می رفت ته خاکریز. جبهه که آمد، گفتند بچه است؛ امدادگر بشود.
هرکس می افتاد، داد می زد «امدادگر...! امدادگر...». اگر هم خودش نمی توانست، دیگرانی که اطرافش بودند داد می زدند: «امدادگر...! امدادگر...».
* * *
خمپاره منفجر شد؛ او که افتاد، دیگران نمی دانستند چه کسی را صدا بزنند. ولی خودش گفت: «یا زهرا...! یا زهرا...».
play را بزنید
362 نصف ناف و نصف عورت را باید با طرف راست بدن و نصف دیگر را باید با طرف چپ بشوید، بلکه بهتر است تمام ناف و عورت با هر دو طرف شسته شود.
363 براى آنکه یقین کند هر سه قسمت، یعنى سر و گردن و طرف راست و طرف چپ را کاملا غسل داده، باید هر قسمتى را که مىشوید مقدارى از قسمتهاى دیگر را هم با آن قسمت بشوید. بلکه احتیاط مستحب آن است که تمام طرف راست گردن را با طرف راست بدن، و تمام طرف چپ گردن را با طرف چپ بدن بشوید.
364 اگر بعد از غسل بفهمد جایى از بدن را نشسته و نداند کجاى بدن است، باید دوباره غسل کند.
365 اگر بعد از غسل بفهمد مقدارى از بدن را نشسته، چنانچه از طرف چپ باشد شستن همان مقدار کافى است، و اگر از طرف راست باشد، باید بعد از شستن آن مقدار، دوباره طرف چپ را بشوید. و اگر از سر و گردن باشد، باید بعد از شستن آن مقدار، دوباره طرف راست و بعد طرف چپ را بشوید.
366 اگر پیش از تمام شدن غسل، در شستن مقدارى از طرف چپ شک کند،شستن همان مقدار کافى است. ولى اگر بعد از اشتغال به شستن طرف چپ در شستن طرف راستیا مقدارى از آن شک کند یا بعد از اشتغال به شستن طرف راست در شستن سر و گردن یا مقدارى از آن شک نماید، نباید اعتنا کند.
367 در غسل ارتماسى اگر به نیت غسل ارتماسى به تدریج در آب فرو رود تا تمام بدن زیر آب رود غسل او صحیح است، و احتیاط آن است که یک دفعه زیر آب رود.
368 در غسل ارتماسى اگر همه بدن زیر آب باشد و بعد از نیت غسل، بدن را حرکت دهد، غسل او صحیح است.
369 اگر بعد از غسل ارتماسى بفهمد به مقدارى از بدن آب نرسیده، چه جاى آن را بداند یا نداند، باید دوباره غسل کند.
370 اگر براى غسل ترتیبى وقت ندارد و براى ارتماسى وقت دارد باید غسل ارتماسى کند.
371 کسى که روزه واجب گرفته یا براى حجیا عمره احرام بسته، نمىتواند غسل ارتماسى کند. ولى اگر از روى فراموشى غسل ارتماسى کند، صحیح است.
372 در غسل ارتماسى باید تمام بدن پاک باشد، ولى در غسل ترتیبى پاک بودن تمام بدن لازم نیست. و اگر تمام بدن نجس باشد و هر قسمتى را پیش از غسل دادن آن قسمت آب بکشد، کافى است.
373 عرق جنب از حرام نجس نیست و کسى که از حرام جنب شده اگر با آب گرم هم غسل کند، صحیح است.
374 اگر در غسل به اندازه سر مویى از بدن نشسته بماند، غسل باطل است،ولى شستن جاهایى از بدن که دیده نمىشود، مثل توى گوش و بینى، واجب نیست.
375 جایى را که شک دارد از ظاهر بدن استیا از باطن آن، شستن آن لازم نیست، ولى احتیاط در شستن است.
376 اگر سوراخ جاى گوشواره و مانند آن به قدرى گشاد باشد که داخل آن دیده شود، باید آن را شست و اگر دیده نشود شستن داخل آن لازم نیست.
377 چیزى را که مانع رسیدن آب به بدن است، باید برطرف کند. و اگر پیش از آن که یقین کند برطرف شده غسل نماید، غسل او باطل است.
378 اگر موقع غسل شک کند، چیزى که مانع از رسیدن آب باشد، در بدن او هستیا نه، چنانچه شکش منشا عقلایى داشته باشد، باید وارسى کند تا مطمئن شود که مانعى نیست.
379 در غسل باید موهاى کوتاهى را که جزو بدن حساب مىشود، بشوید و بنابر احتیاط شستن موهاى بلند هم لازم مىباشد.
380 تمام شرطهایى که براى صحیح بودن وضو گفته شد، مثل پاک بودن آب و غصبى نبودن آن، در صحیح بودن غسل هم شرط است ولى در غسل لازم نیست بدن را از بالا به پایین بشوید، و نیز در غسل ترتیبى، لازم نیست بعد از شستن هر قسمت فورا قسمت دیگر را بشوید، بلکه اگر بعد از شستن سر و گردن مقدارى صبر کند و بعد طرف راست را بشوید و بعد از مدتى طرف چپ را بشوید، اشکال ندارد. ولى کسى که نمىتواند از بیرون آمدن بول و غائط خوددارى کند، اگر به اندازهاى که غسل کند و نماز بخواند، بول و غائط از او بیرون نمىآید، چنانچه وقت تنگ باشد، بایدهر قسمت را فورا بعد از قسمت دیگر غسل دهد و بعد از غسل هم فورا نماز بخواند. و همچنین استحکم زن مستحاضه که بعدا گفته مىشود.
در صورت اشکال راست کلیک کرده وگزینه play رابزنید
ر
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، خبرگزاری صدا و سیما به نقل از
پایگاه اینترنتی رادیو ملی آمریکا (NPR)، علی لاریجانی رئیس پارلمان ایران
در مصاحبهای با استیو اینزکیپ (Steve Inskeep) مجری برنامه «مورنینگ
اِدیشن» درباره توافق هستهای، احتمال (وضع شدن) تحریم های تازه علیه ایران
و شیوه های «عملی» برای آزادسازی زندانیان آمریکایی سخن گفت. سؤالات
اینزکیپ از انگلیسی به فارسی و پاسخ های لاریجانی نیز از فارسی به انگلیسی
ترجمه شد.
استیو اینزکیپ گفت دکتر لاریجانی، بسیار ممنونم که وقت خود را برای گفتگو
با ما اختصاص دادید و به آمریکا خوش آمدید. علاقه دارم گفتگو را با اندک
اشارهای به اخبار آغاز کنم. ما امروز مطلع شدیم رهبر معظم (ایران) در
بیانات خود گفته است که باور دارد توافق هستهای با قدرت های جهانی باید در
مجلس بررسی و تصویب شود. آیا درباره تصویب شدن توافق در مجلس، هیچ گونه
تردیدی دارید؟
علی لاریجانی پاسخ داد میدانید، در مجلس ایران نظرات مختلفی وجود دارد که
اکنون به گوش میرسد. افرادی هستند که مشکلات و کاستی های جدی در این سند
یافته اند. در واقع، تمرکز آنها به چند حوزه معطوف شده است. عدهای هستند
که میگویند محدودیت های بسیار زیادی برای برنامه هستهای ایران قرار داده
شده است. برخی نیز میگویند این محدودیتها قرار است برای زمان بسیار
طولانی ادامه داشته باشد. منظورم این است که برخی محدودیت ها قرار است تا
هشت سال، برخی نیز تا ده و حتی بیست و پنج سال با ما و برای برنامه هسته ای
ما قرار داشته باشد. عده ای نیز میگویند نظارتها و بازرسی های استثنایی
وجود دارد؛ بازرسیهایی که فوق العاده هستند. عده دیگری نیز معتقدند
مشکلاتی را درباره نحوه فیصله دادن به اختلافات پیدا کرده اند. این گروه
میگویند در برابر نامتوازن بودن سند (توافق) ایستادگی میکنند. پاراگرافی
(در توافق) به نام بازگشت آنی وجود دارد، بدین معنا که تحریم ها میتواند
دوباره فوراً بازگردد. هیچ کسی هم نمیتواند این (بند) را وتو کند. اما این
موضوع برای ما صدق نمیکند. ما نمیتوانیم دوباره به همان وضع گذشته
بازگردیم. منظورم، مقطعی است که پیش از اجرای توافق در آن قرار داشتیم.
بگذارید مثالی برای شما بزنم، فرضاً زمانی که هسته (مخزن) رآکتور اراک را
برداشتیم، نمیتوانیم دوباره آن را سر جایش بگذاریم. لذا، این نابرابری (در
توافق) دیده میشود. اینها مشکلاتی است که این افراد در سند (توافق) پیدا
کردهاند. البته من نمیگویم همه نکات به مسائل منفی مربوط می شود. برخی
جنبههای مثبت نیز وجود دارد. فقط میخواستم به شما بگویم منتقدان توافق چه
نظراتی دارند. به اعتقاد من حتی هنگام مذاکرات، آمریکاییها کوشیدند ما را
بترسانند و چند چیز را به ما تحمیل کردند. به همین علت، ایران توانست با
این توافق به برخی اهداف خود برسد. بنابراین، در خصوص اینکه آیا این (سند
توافق) در پارلمان تصویب خواهد شد یا خیر، نمیتوانم به شما پاسخ قطعی
بدهم.
اینزکیپ گفت شما نمیتوانید در این باره پاسخ قطعی دهید؛ اندکی مایه تعجب
است. چرا ایران که تا اینجا پیش آمده است باید به توافق پشت کند؟
لاریجانی پاسخ داد به همان علتی که الان برایتان گفتم، به علت کاستی هایی
که اشاره شد. اما شخصاً میتوانم به شما بگویم در مجموع، این توافق را قابل
قبول میدانم. البته من به جزئیات (توافق) نگاه نمیکنم، بلکه آن را به
شکل کلی در نظر میگیرم. به عقیده من، ما می توانیم از این توافق به عنوان
گامی برای حرکت رو به جلو، استفاده کنیم. در عین حال، توافق بدون نقص هم
نیست.
استیو اینزکیپ گفت آیا ایران برای عمل به وظایف خود در این توافق کاملاً متعهد خواهد بود؟
علی لاریجانی گفت ما همواره به توافق های بین المللی مانند این، پایبند
بوده ایم. اگر این (توافق) نیز در مجلس بررسی شود و مجلس آن را تصویب کند،
ما قطعاً به آن پایبند خواهیم بود و کاملاً آن را اجرا خواهیم کرد. اما اگر
در کنگره آمریکا اتفاق دیگری رخ دهد، یا اینکه تحریم های تازه ای برای ما
گذاشته شود، آنها نباید از ما انتظار داشته باشند که (توافق را) اجرا کنیم.
یا اگر آمریکایی ها به نوبه خود به تعهداتشان عمل نکنند، نباید انتظار
داشته باشند که ما چنین کاری کنیم.
اینزکیپ گفت نکته جالبی را عنوان کردید دکتر لاریجانی، چون به تحریم های
جدید اشاره کردید. می خواهم از منظر متفاوتی درباره تحریم ها سؤالی بپرسم.
اوباما رئیس جمهور آمریکا، چند هفته پیش در مصاحبه با ما اشاره کرد هنوز
در زمینه فعالیتهای غیر هسته ای و فرضاً فعالیت های ایران در منطقه (غرب
آسیا)، تحریمهایی علیه این کشور وجود دارد. جان کری وزیر امور خارجه نیز
در مصاحبه دیگری به ما گفت آمریکا قصد دارد ایران را به علت اقداماتی نظیر
حمایت از حزب الله یا حوثی ها در یمن مسئول بداند. فرض کنید آمریکا اعمال
تحریم های تازه علیه ایران را به علت مسائلی غیر از مسائل هستهای آغاز
کند؛ و چه بسا همان تحریم های قدیمی را به علت متفاوتی وضع کند. ایران چه
خواهد کرد؟
لاریجانی پاسخ داد در متن (توافق) به نکات مختلفی اشاره شده است که باید
به دقت آنها را مطالعه کرد. در متن آمده است که هیچ کشوری به دنبال تحریم
های تازه نخواهد بود. متن (توافق) همچنین تعامل بیشتر بین گروه ها (مذاکره
کننده) را خواستار شده است تا افکار عمومی برای این موضوع و اجرای (توافق)
آماده شود. شاید ما درباره مسائل منطقه با آمریکا اختلاف نظرهایی داشته
باشیم، اما باید اختلافات را به شیوه دیگری حل و فصل کنیم. آنها
(آمریکاییها) نباید این موضوع را بهانه کنند و متن را نقض کنند. می دانید
مهم ترین مشکلی که گریبانگیر منطقه شده است، مشکل تروریسم است. چه کسی
مقابل تروریست ها ایستاده است؟ آمریکا در منطقه من (غرب آسیا)، هم پیمانانی
دارد، اما کدام یک از آنها واقعاً با تروریست ها جنگیده اند؟ حزب الله و
ایران تنها کسانی هستند که با تروریست ها مبارزه کرده اند. به نظرم ما باید
کاملاً در این زمینه واقع بین باشیم. آمریکا متحدان بسیاری دارد و آنها
نیز پشت پرده به داعش کمک میکنند. آیا حیرت آور نیست که داعش، سی میلیارد
دلار تسلیحات دارد؟ این تسلیحات از کجا آمده است؟ از مریخ؟ بنابراین
کشورهای همسایه ما این تسلیحات را در اختیار داعش گذاشته اند. آیا همین
(کشورها)، هم پیمان آمریکا نیستند؟
مجری برنامه گفت ببخشید، شما به حزب الله اشاره کردید. جان کری در
مصاحبهای که داشتیم مشخصاً به حمایت ایران از حزب الله اشاره کرد و گفت
آمریکا قصد دارد ایران را مسئول بداند. فرض کنید آمریکا برخی از تحریم های
قدیمی را دوباره، اما به علت تازه ای، اعمال کند. ایران چه کار خواهد کرد؟
رئیس مجلس ایران گفت نمیتوانم به شما بگویم، اما زمانی که این اتفاق
بیفتد، ما نیز پاسخ خواهیم داد. لذا اگر حس کنیم طرف مقابل دارد توافق را
نقض میکند، تلافی خواهیم کرد. طبق این سند، هر دو گروه و هر دو طرف مذاکره
قصد دارند مشکل را از طریق گفتگو و همکاری حل کنند. بنابراین ما به اندازه
کافی منطقی و زیرک هستیم که بدانیم طرف مقابل به دنبال بهانه است و این
نکته مهم است. میدانید رهبر معظم ایران اظهاراتی دارد که ممکن است برای
شما جالب باشد. ایشان گفتند که این توافق مانند آزمون (محکی) برای آمریکا
است و شیوه اجرای آن از سوی آمریکا نیز به منزله قبول یا رد شدن این کشور
در آزمون تلقی خواهد شد. بعداً اگر ما ببینیم که آمریکا در آزمون قبول شده
است، آنگاه شاید راه هایی را برای همکاری با یکدیگر در سایر حوزه ها
بیابیم. به گمانم عده ای هستند که میخواهند توافق را بر هم زنند، برای
همین می کوشند شیوه های تازه ای بیابند تا به توافق خلل وارد کنند، اما ما
قصد نداریم چنین کاری بکنیم. اما اگر کسی به این توافق خللی وارد کند یا به
هر شکل توافق را مختل کند، آنگاه می دانیم که چه پاسخی به آن بدهیم.
استیو اینزکیپ گفت گمان کنم به پایان زمان برنامه نزدیک شده ایم. (رو به
عوامل برنامه) چقدر زمان داریم؟ بسیار خب. سؤال دیگری دارم و البته
میخواهم برای عکس گرفتن نیز زمان داشته باشیم. اما اگر اجازه دهید
میخواهم سؤال دیگری بپرسم. همان طور که میدانید قانونگذاران در کنگره
آمریکا عمیقاً از ایران و این توافق انتقاد کرده اند. آیا (حاضرید) همتایان
خود در کنگره آمریکا را برای سفر به ایران و بازدید از این کشور دعوت
کنید؟
لاریجانی پاسخ داد گمان کنم چنین مسائلی باید در سطوح بالاتر بحث و بررسی
شود. تاریخ گذشته (روابط) ایران و آمریکا بسیار تیره است. میدانید که
سالها پیش آمریکایی ها به راه اندازی کودتایی در ایران کمک کردند و دولت
آقای مصدق از قدرت برکنار شد؛ این مسئله بسیار مهمی برای ما بود، زیرا بعد
از آن کودتا ناچار شدیم سی سال با دیکتاتوری بسازیم. بنابراین آمریکایی ها
از یک دیکتاتور حمایت کردند و این مردم ایران بودند که عواقب این کار را
تحمل کردند. بعد از جنگ، ببخشید، بعد از انقلاب نیز ما یک نظام دموکراتیک
داشتیم، اما آن زمان نیز آمریکا، صدام حسین را برای حمله به ایران تحریک
کرد و در این جنگ که هشت سال طول کشید و دویست و پنجاه هزار ایرانی در آن
کشته شدند، از صدام حمایت کرد. ما اسناد روشن و قطعی داریم که نشان میدهد
آمریکایی ها پشت صدام بودند و البته موارد دیگری نیز وجود دارد. لذا این
نشان میدهد که مردم ایران در خصوص آمریکا، نگرانی هایی دارند. من نمیگویم
ما باید در گذشته زندگی کنیم، اما در عین حال نباید برای یافتن راهکارهای
نمایشی تلاش کنیم. منظورم این است که باید رویکرد و نگرش واقع بینانه ای در
خصوص ایران داشته باشیم و اگر دیدیم در نگرش آمریکا به ما تغییری ایجاد
شده است، آنگاه میتوانیم کاری با یکدیگر انجام دهیم.
همان طور که میدانید این روزها قرار است ما مسیر را برای تصویب و اجرای
توافق (هسته ای) هموار کنیم. باید افکار عمومی را برای این کار آماده کنیم،
اما ظاهراً وزیر دفاع شما هر روز صبح که از خواب بلند میشود، پنجره ها را
باز میکند، چیزی را علیه ایران داد میزند و سپس میگوید گزینه نظامی
هنوز روی میز است. خب این یعنی چه؟ اگر واقعاً قصد چنین کاری دارید و
میخواهید جنگ کنید، پس تصمیم خود را عملی کنید، پس چرا همیشه فقط درباره
این موضوع حرف می زنید؟ چرا فقط درباره این مسئله صحبت میکنید؟ آیا با این
کار چیزی حل می شود؟ آیا این کار فایده ای دارد؟ در چنین فضا و شرایطی،
آیا میتوانیم روابط پارلمانی مشابه آنچه اشاره کردید، داشته باشیم؟ ما
باید صداقت بیشتری داشته باشیم.
ایران کشوری مسئولیت پذیر است و ما به گفتههایمان پایبند هستیم. به
اعتقاد ما باید در منطقه صلح و آرامش وجود داشته باشد. ما به همکاری جمعی
نیاز داریم. تروریسم جزء مشکلات اساسی منطقه است. اینگونه سیاستهای جنگ
طلبانه نیز فقط منجر به تقویت تروریسم میشود. هر یک از کشورهای منطقه ما
که اشغال یا به آن حمله شد، گروه تروریستی تازه ای از دل آن بیرون آمد.
بگذارید به شما این را بگویم که اکنون نیز این جنگ در یمن وجود دارد و
میدانید که آمریکا پشت آن است، منظورم این است که به (کشور) متجاوز کمک
میکند؛ با اطمینان به شما میگویم که در این کشور نیز گروه تروریستی تازه و
گروه تروریستی بسیار قدرتمندی شکل خواهد گرفت. امیدوارم که ظهور گروه
تروریستی جدیدی را نداشته باشیم، اما اجازه دهید دفعه بعد که با یکدیگر
ملاقات کردیم و مصاحبه تازه ای داشتیم، ببینیم آیا این صحت دارد یا نه.
اینزکیپ گفت سؤال پایانی: اوباما در مصاحبه چند ماه پیش خود با ما گفت
ایران فرصت آن را دارد که سد انزوای خود را بشکند و باید از این فرصت
استفاده کند. میخواهم بدانم آیا شما واقعاً میخواهید که زمانی (درهای)
ایران کاملاً به روی دنیا گشوده شود؟ منظورم رسانه ها، اینترنت و دیگر
کانال های ارتباطی ایران است.
لاریجانی پاسخ داد اگر ما کشوری منزوی هستیم، چرا آمریکایی ها، منظورم
مقامات آمریکا است، مدام میگویند ما برای حل مشکلات منطقه به همکاری ایران
نیاز داریم؟ چرا چنین اظهاراتی را تکرار میکنند، در حالی که می دانند
(این سخنان) صحت ندارد؟ آنها از یک سو میگویند ایران در منطقه، هلال شیعی
ایجاد کرده است و چند پایتخت (کشورهای) عربی را کنترل میکند، اما از سوی
دیگر میگویند ایران منزوی است. بنابراین، تصور میکنم آنها نباید درباره
مسائل ایران بزرگ نمایی (مبالغه) کنند یا به شیوه تحقیر آمیز با این کشور
سخن بگویند. همان طور که گفتم ما باید در سیاست واقع بین باشیم و همان طور
که میدانید مسئولان کشور ایران میکوشند وظایف خود را به شیوه مسئولانه و
آنگونه که از آنها خواسته شده است، انجام دهند؛ ما نیز زمانی که حس کنیم با
ایده یا سیاستی مخالفیم، آزادانه این مخالفت را ابراز میکنیم. بنابراین
ما نیات واقعی خود را مخفی نمیکنیم، چون از هیچ کس هراسی نداریم. اگر حس
کنیم به چیزی علاقه نداریم یا با آن مخالفیم، آنگاه این مسئله را با همه در
میان میگذاریم. فرضاً بگذارید به شما بگویم که ما با اشغال عراق و
افغانستان مخالف بودیم. ما حتی پیامی را به آمریکایی ها منتقل کردیم که
چنین کاری نکنند، زیرا منطقه را مثل پشت دستمان میشناسیم و میدانیم اگر
کشوری اشغال شود، این مسئله پیامدهای جدی برای همه خواهد داشت. اما آنها
برنامه هایشان را عملی کردند و این مسئله نه برای عراقیها خوب بود و نه
برای آمریکایی ها، زیرا بسیاری از سربازان آمریکایی و همچنین بسیاری از
عراقی ها کشته شدند. همان طور که گفتم ما باید درباره اینگونه مسائل واقع
بین باشیم.
مجری برنامه گفت علی لاریجانی، از شما بسیار ممنونم.
فرماندار خوی گفت: دو تن از نیروهای سپاه شهرستان خوی در درگیری شبگذشته با گروهک تروریستی پژاک در مرزهای این شهرستان شهید شدند.
حسین سیوانی اصل امروز در گفتوگو با خبرنگار فارس در خوی اظهار داشت: در این درگیری دو نفر از نیروهای سپاه شهید و دو نفر دیگر نیز مجروح شدند و البته رزمندگان سپاه نیز توانستند چند تن از افراد این گروهک را دستگیر کنند.
فرماندار خوی با بیان اینکه نیروهای نظامی و امنیتی اجازه تحرک در مرزها را به هیچ گروهی نمیدهند، اعلام کرد: نیروهای نظامی و امنیتی همواره در راستای دفاع از کیان اسلامی آماده بوده و اجازه تحرک به گروهی را در مرزها نمیدهند.
|
هلهله در هلال سبز
در تاریخ آمده است که «... خداوند آنگاه پرندگانی را از دریا، همانند پرستونک بر ایشان بفرستاد. هر یک از این پرندگان، سه سنگ با خود داشتند: یکی به منقار گرفته بودند و دو دیگر به دو چنگال و هر سنگ به بزرگی نخود یا عدس بود و بر هر که خورد، بمرد.» (تاریخ طبری، نولدکه، ص 296)
اول. دیالکتیک حاکم بر تاریخ و انسان را چه جابرانه بدانیم و چه مختارانه، از فراز و فرود و رموز آن هیچ کس را رهایی نیست؛ خلقت را نظم و نسقی است ( که وفق سنتهایی لایتغیر)، چیدمان عالم را شکل داده و روابط آدمیان را سامان؛ بگذریم که در عصر اتم، آدمی را سودای دست بردن در نظام هستی در سر افتاده و فتنهها فراوان شده است. این چنین، هیچ معلوم نمیکند که قدرت قاهر در مجادلات آدمیان کیست؟ همان که ساز و برگ رزم بیش فراهم آورده، یا آنکه یار خاطر را جزم کرده... چنان همان داستان کهن تاریخی سپاهیان ابرهه و لشکر ابابیل. دانهای قد عدسی، کاری کرد کارستان و نشان داد که مگس را در عرصة سیمرغ راهی نیست.
دوم. در این بازار، گر سودی است، با درویش خرسند است... این پند را باید به گوش جان نیوش کرد که رمز پیروزی است. چنان سپاهیان محمد (ص) که در نهایت سادگی و بیسلاحی، صلاحیت امارت ملک ایران و روم را یافتند و بر هر چه دنی بود، تاختند و بردند. که پیشتر از آن خدا فرموده بود به عده کم شان در برابر دشمن ننگرند، که او آنان را به دست غیب حمایت میکند. وه... چه استشارههای زیبایی هست در دل این سنتهای لایتغیر؛ که حضرت سید الشهدا(ع) را یکه و تنها، در میانة صحرای نینوا، قرآن خوان سر نی میکند و او با قلیل نیروها، در مقابل کثیر مزدوران یزید میایستد و در آخر هم جان را به جانان میدهد و هزار و چهارصد سال است که همه از پیروزیاش میگویند و صلابتش را میستایند...
سوم. در حوالی امروز، جنگ که به کمرکش شلمچه رسید، تفنگداران ینگهدنیا، پشتشان از برای نفت لرزید. آمدند و زیر پای سرزمین باستانی فارس، لانه کردند. اول جایی که میزبانشان شد، کشور (دوست و برادر و همسایه امروز) کویت بود! چند موشک در هوا چرخید و در بیابانهای نزدیک پایتخت این شیخنشین نفتی، فرو آمد. هیچ کس مسئولیت آنها را بر عهده نگرفت، اما دیگر کویت جرئت نکرد آشکارا علیه پارسیان گامی بردارد و در همین حین هم بود که تیرهای غیبی در خلیج فارس به پرواز درآمدند و ناغافل، رزمناو یا ناوچهای را زمینگیر میکردند و کسی محل ارسالشان را نمیشناخت؛ لیکن آنها کار خودشان را کردند؛ جنگ نفتکشها بازیای شد که دیگر کمتر بازیگری حاضر نبود، جانش را بر سر آن بگذارد.
چهارم. حضرت روحالله، که نفس تاریخ را خوب میفهمید، میدانست که همه چیز در درون آدمیان است و اگر نمرود را با آن هیمنه نتوان از میدان به در برد، پشهای ناچیز، به طرفهالعینی، کارش را خواهد ساخت. او این منطق را در تمامی سالهای جنگ، در ذهن ایرانیان کاشت و بازتولید کرد و ثمرهاش را امروز، در خط مقدم مقابله با حامیان وضع موجود، در لبنان میتوان دید. حزبالله ثمره بالغه چنین پنداری است. کردار نیک حزبالله، آن را برندة میدانی کرده است که کس به آن درنیامده و اگر هم آمده، سر در گریبان، برون رفته است. مصاف یک گروه کوچک، با غول جنگآور صهیون، جدالی است که نمیتوان آن را دست کم گرفت؛ سهل است که میتوان به نظاره نشست و شکست صلیبیون را هم دید.
امروز حزبالله از همان منطق یاری جست؛ حتی اگر هم درهم کوبیده میشد، مظلوم بود و پیروز؛ اما تقدیر چنان بود که صدای هلهله، تمامی هلال سبز خاورمیانه را پر کند.
انا فتحنا لک فتحا مبینا...
حضرت روحالله، که نفس تاریخ را خوب میفهمید، میدانست که همه چیز در درون آدمیان است و اگر نمرود را با آن هیمنه نتوان از میدان به در برد، پشهای ناچیز، به طرفهالعینی، کارش را خواهد ساخت.
داستان کهن تاریخی سپاهیان ابرهه و لشکر ابابیل. دانهای قد عدسی، کاری کرد کارستان و نشان داد که مگس را در عرصة سیمرغ راهی نیست.