سادات ( اجتمائی ، فرهنگی ، مذهبی )

سید یحیی حسینی
سید یحیی حسینی، حسین آباد عاشوری
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین مطالب
نویسندگان
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

۱۸۷ مطلب توسط «سید یحیی حسینی» ثبت شده است

جمعه, ۱ خرداد ۱۳۹۴، ۰۶:۳۷ ب.ظ

پاداش انفاق


داستان کوتاه : پاداش انفاق

عابدی چندین سال عبادت می کرد. در عالم رویا به او خبر دادند که خداوند مقدر فرموده است نصف عمرت فقیر باشی و نصف دیگر غنی.

حال اختیارش با خود توست که نصف اول را انتخاب کنی یا دوم .در عالم رویا گفت: زن صالحه و عاقلی دارم، با او مشورت کنم.

زن گفت: نصف اول را غنی انتخاب کن. به مروردر زندگی اش نعمت فزونی یافت ، زن گفت: ای مرد وعده خداست، همین طور که خدا نعمت می دهد تو هم انفاق کن. او هم چنین کرد. نصف عمرش گذشت منتظر بود تا فقر بیاید اما فرقی نکرد. همین طور نعمت خدا بر او جاری بود، به او خبر دادند تو تشکر کردی ما هم زیاد کردیم.شکر مال انفاق است چنان که کفرانش روی هم گذاشتن است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۳۷
سید یحیی حسینی
يكشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۹:۲۴ ب.ظ

سکوت

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۱:۲۴
سید یحیی حسینی
پنجشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۷:۴۳ ب.ظ

ابو علی



  1. هر کس عادت کند که بدون دلیل هر حرفی را باور کند ، از صورت انسانی خارج است.






    انسان ، هر زمان از پیشامد آینده درباره ی خود اندیشید و از آن ، بیم و هراس در خاطرش نشاند ، آن خطر ، زود تر او را تعقیب میکند. 


    نیک بخت ترین مردم کسی است که کردار به سخاوت بیاراید و گفتار به راستی.  سخنانی از ابو علی سینا


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۴۳
سید یحیی حسینی
دوشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۱:۴۱ ب.ظ

چهار اصل

 

از زرتشت پرسیدند زندگی خود را بر چه بنا کردی؟

گفت : چهار اصل
1- دانستم رزق مرا دیگری نمیخورد پس آرام شدم
2- دانستم که خدا مرا میبیند پس حیا کردم
3- دانستم که کار مرا دیگری انجام نمی دهد پس تلاش کردم
4- دانستم که پایان کارم مرگ است پس مهیا شدم



 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۳:۴۱
سید یحیی حسینی
دوشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۴:۵۹ ب.ظ

وبلاگ هیئت




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۵۹
سید یحیی حسینی
شنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۲:۲۷ ب.ظ

علامه حلی




۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۴:۲۷
سید یحیی حسینی
چهارشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۶:۲۸ ب.ظ

خود سازی

                                                                                                                              خودسازى، راه آشنا شدن با خدا

(اگر همه دنیا را داشته باشیم و آنرا صرف کنیم که با دستگاه خدا آشنا شویم مى‏ارزد و بهاى کمى پرداخته‏ایم. حال بیاییم با خودسازى با خدا نزدیک و آشنا شویم. ما به این فرموده مولى على علیه السلام بحمدلله تا اندازه‏اى رسیده‏ایم و لمس کرده‏ایم:

(مَا رَأَیتُ شَیئاً إِلَّا وَرَأَیتُ اللهَ قَبلَهُ وَبَعدَهُ وَمَعَه)

(آیت الله بهاء الدینى)

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۲۸
سید یحیی حسینی
شنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۴، ۰۹:۱۱ ب.ظ

از انان مباش

       

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۴ ، ۲۱:۱۱
سید یحیی حسینی
دوشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۴، ۱۰:۴۴ ب.ظ

نعمت

الهى، نبودم و خلعت وجودم بخشیده‏ اى، خفته بودم و نعمت بیدارى‏ام عطا کرده‏ اى؛ تشنه بودم و آب حیاتم چشانده ‏اى؛ متفرق بودم و کِسوت جمعم پوشانده‏ اى؛ توفیق دوام در صلاتم را گامى میسّر نیست.

(آیت الله حسن زاده آملى)

 

 

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۴ ، ۲۲:۴۴
سید یحیی حسینی
دوشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۴، ۰۹:۲۷ ب.ظ

اخراج ایرانیها از عراق توسط صدام

 صدام، از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ایران، بغض و کینه خود را نسبت به ایران اسلامی آشکار می‏ساخت. وی ابتدا

ستون پنجم خود را برای اقدامات تخریبی به شهرهایی مانند خرمشهر، آبادان و اهواز اعزام می  کرد. همچنین از اوایل سال 1359، هزاران ایرانی تبعه عراق را از جوار اماکن متبرکه نجف، سامرا، کربلا و کاظمین به طرز رقّت انگیزی اخراج و اموالشان را مصادره نمود.

در همین راستا، در چنین روزی، رژیم بعثی عراق که خود را برای حمله وسیع و سراسری به ایران آماده می‏کرد عده بی‏شماری از ایرانیان مقیم این کشور را به وسیله کامیون تا مرز آورده و آنها را به همان وضع رها نمود. در این حال، مقامات محلی ایران، از رانده شدگان به عنوان مهمان جمهوری اسلامی استقبال کردند و امکانات رفاهی برای آنان فراهم نمودند. اخراج ایرانیان و شیعیان در روزهای بعد نیز ادامه یافت و صدها هزار نفر در این جریان، بی‏خانمان و آواره شدند. در همین حال، وزیر امور خارجه عراق طی نامه‏ای به دبیر کل سازمان ملل متحد با ادعای وجود روحیه توسعه‏طلبی در ایران، خواستار خروج ایران از سه جزیره عربی ابوموسی و تنب کوچک و بزرگ شد! در روزها و ماه‏های بعد، تعرضات رژیم بعث با حمایت بیگانگان رو به افزایش نهاد تا اینکه در 31 شهریور 1359، جنگ هشت ساله‏ای را به ایران اسلامی تحمیل نمود.


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۴ ، ۲۱:۲۷
سید یحیی حسینی
جمعه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۴، ۰۵:۵۶ ب.ظ

لبخند امام

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۴ ، ۱۷:۵۶
سید یحیی حسینی
چهارشنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۴، ۰۵:۳۵ ب.ظ

نماز عشق

 

مدتی است در این خط پر غوغا، نمازهایت را نشسته داخل سنگر خوانده‏ای. تمام بدنت خونی است. ولی نیازی به تطهیر ندارد. آب هم فقط برای خوردن است. تیمم بدل از وضو، طهارت هم با دستمال.

نیروهایت را دوست داری و حاضری به جای آنها تکه تکه شوی. ناراحتی آنها را طاقت نداری. ولی جنگ خیلی جدی است. با هیچ کس شوخی ندارد. برای تو و دوستانت شهادت و برای دشمنانت مرگ و نابودی. هر لحظه هم حادثه می‏آفریند. هر خمپاره حامل یک حادثه دردناک می‏تواند باشد. می‏تواند مادری را سیاهپوش کند. می‏تواند خانواده‏ای را داغدار کند. می‏تواند بدنی را پاره پاره کند. می‏تواند عزیزی را به سعادت برساند. می‏تواند باعث گریه خواهری شود. می‏تواند کمر پدری را خم کند. و حالا حادثه‏ای عجیب را آفریده است.

خمپاره جلوی یک سنگر کوچک دو نفره خورده و بچه‏ها داخل آن حبس شده‏اند. از داخل آن هم خبری نداریم. صدای ما را هم نمی‏شنوند. تلاش برای باز کردن سنگر شروع شده، ولی خیلی مشکل است. چون این سنگر در کنار خاکریز بوده، پس از ضایعات گلوله مقدار زیادی خاک به روی آن ریخته و تمام اطراف آن را فرا گرفته. هر کس هم که بخواهد از بیرون بیل بزند، احتمال دارد مورد اصابت ترکش خمپاره‏ها قرار گیرد. ولی باید کاری کرد. قرار می‏شود یک نفر، یک نفر بیرون بروند و برای باز کردن در سنگر فعالیت کنند. هوای داخل سنگر محدود است. باید عجله کرد. احتمال دارد بچه‏ها خفه شوند. شاید هم قبل از این ترکش خورده و شهید شده‏اند.

پس از دو ساعت همراه با دلشوره‏ی فراوان به در سنگر می‏رسیم، ولی خیلی دیر شده. بچه‏ها خفه شده‏اند. هر دو. چنگالهایشان در خاک فرو رفته و سر به خاک گذاشته‏اند. آنها هم تلاش کرده‏اند که به بیرون راه پیدا کنند. از دستهایشان استفاده کرده‏اند، ولی هوای داخل سنگر تمام شده و هر دو شهید شده‏اند. لحظه‏های سختی است. دو پیکر پاک و مقدس، بدون خونریزی، معصومانه و

 

 

مظلومانه. معلوم نیست چه بر آنها گذشته است! ولی حالا شهید شده‏اند و در نزد خدای خود روزی می‏خورند.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۴ ، ۱۷:۳۵
سید یحیی حسینی
سه شنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۴، ۰۵:۲۲ ب.ظ

پدر وپسر

در عملیات کربلاى 5 پدر و پسرى در گردان ما بودند. در حین پیشروى، پسر تیر خورد و شهید شد. به چشم خود دیدم که پدرش به سوى او رفت. همه انتظار داشتند او برود و لااقل صورت پسرش را ببوسد، ولى او سریع خشاب هاى شلیک نکرده ى او را از جیب خشابش برداشت و به سوى خط به پیشروى خود ادامه داد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۴ ، ۱۷:۲۲
سید یحیی حسینی
سه شنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۴، ۰۴:۴۴ ب.ظ

اثرسرزنش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۴ ، ۱۶:۴۴
سید یحیی حسینی
يكشنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۴، ۰۵:۱۲ ب.ظ

من رفتنی هستم


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۴ ، ۱۷:۱۲
سید یحیی حسینی
يكشنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۴، ۰۴:۵۶ ب.ظ

من عطش الوده ام

..

من عطش آلوده‏ام آبم دهیدa

جرعه‏اى از باده‏ى نابم دهید

 

لب ز اسرار شهیدان دوختم‏

سینه‏ام آتش گرفت و سوختم‏

 

«گوى توفیق» از میان برداشتند

یکه و تنها مرا بگذاشتند

 

یک غزل در حنجرم خشکیده است‏

شعرهاى دفترم خشکیده است‏

 

دوستان رفتند و من جا مانده‏ام‏

در قفس تنهاى تنها مانده‏ام‏

 

قمریان در بوستان خنیاگرند

بلبلان در گلستانى دیگرند

 

ما فقط دم از تکامل میزدیم‏

دل به دریاى تساهل میزدیم‏

 

ما جعلنا خوانده و سالم شدیم‏

مایل این رخوت دائم شدیم‏

 

ما سلامت را سعادت خوانده‏ایم‏

در کجا درس شهادت خوانده‏ایم‏

 

غیرت آیینان خطر کردند، زود

تا خدا میل سفر کردند، زود

 

جملگى پروانه‏ى آتش شدند

در حریم عاشقى آرش شدند

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۴ ، ۱۶:۵۶
سید یحیی حسینی
پنجشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۴، ۱۰:۰۵ ب.ظ

عکس

g

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۴ ، ۲۲:۰۵
سید یحیی حسینی
پنجشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۴، ۰۹:۵۸ ب.ظ

اثار اتصال مومن

آثار اتصال مؤمن با خدا

آقا بارها مى‏فرمود: (مؤمن اتصالش به خدا از اتصال ضوء و نور شمس به شمس و خورشید بیشتر است. با این اتصال بروز معجزات و کرامات از عبد و بنده مشکل نیست.

اما آن سرگشته و حیرانى که نه ایمان را داراست نه مؤمن را مى‏شناسد و عمرى را با تردید و دودلى سپرى کرده است چگونه مى‏تواند این طریق را برود و اهل آن را بشناسد.)

(آیت الله بهاء الدینى)

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۴ ، ۲۱:۵۸
سید یحیی حسینی
سه شنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۴، ۰۶:۲۳ ب.ظ

کلام امام

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۴ ، ۱۸:۲۳
سید یحیی حسینی
سه شنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۴، ۱۲:۵۷ ب.ظ

تصویر زهرا

تصویر حضرت زهرا (س)در بهشت


«آدم و حوا در کنار هم نشسته بودند که جبرئیل به نزدشان آمد و آنان را همراه خود به داخل قصرى از طلا برد، در آنجا تختى از یاقوت قرمز بود و بالاى آن تخت قبه‏اى بود نورافشان، و در میان آن قبه چهره‏اى غرقه در نور، که تاجى بر سر نهاده و دو گوشوار از لؤلؤ در گوشش، و گردن‏بندى از نور بر گردنش آویخته بود. هر دو از نورانیت حیرت‏انگیز آن تمثال در شگفت شدند به حدى که حضرت آدم زیبائى همسرش حوا را فراموش نمود (زیرا شاهد یک زیبائى بى‏سابقه و حسن بى‏نظیرى بود)، لذا روى به جبرئیل کرد و پرسید این صورت کیست؟ جبرئیل گفت: این فاطمه است، و آن تاجش احمدنما، گردن‏بندش حیدرنما و دو گوشوارش نشانگر حسن و حسین اوست. آنگاه حضرت آدم سر خویش را به سوى قبه نور بلند کرد، و در آنجا این پنج اسم را با خط نور نوشته دید: من محمودم و این محمد است، من اعلى هستم و این على است، من فاطرم و این فاطمه است، من محسنم و این حسن است، و احسان از من است و این حسین است.

پاورقی

لم یوجد هامشاَ.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۴ ، ۱۲:۵۷
سید یحیی حسینی