سادات ( اجتمائی ، فرهنگی ، مذهبی )

سید یحیی حسینی
سید یحیی حسینی، حسین آباد عاشوری
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین مطالب
نویسندگان
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

۴ مطلب در آبان ۱۳۹۶ ثبت شده است

جمعه, ۱۲ آبان ۱۳۹۶، ۱۰:۰۷ ق.ظ

باطن آدما

امام علی    
ما أقبَحَ بِالإنسانِ باطِناً عَلیلاً وظاهِراً جَمیلاً
 چه زشت است که آدمى، باطنى بیمار و ظاهرى زیبا داشته باشد!(غرر الحکم، ح9661)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۶ ، ۱۰:۰۷
سید یحیی حسینی
جمعه, ۱۲ آبان ۱۳۹۶، ۱۰:۰۴ ق.ظ

بیت المال

چند وقت پیش ﯾﻜﯽ ﺍﺯ ﺑﯿﺖ ﺍﻟﻤﺎﻝ ﺳﻪ ﻫﺰﺍﺭ میلیارد ناقابل برداشت و رفت و دیگه هم برنگشت ..

و اون یکی دوازده هزار ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ تومن ﮔﺮفت ﻭ ﺭفت ودیگه هم برنگشت

و الان یکی دیگه 94 هزار میلیارد...

وهیچکدومشون برنگشتن .....

اما...سی ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ، ﭘﺸﺖ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻣﯿﻦ ، ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ میخواستن با جونشون  ﻣﻌﺒﺮ ﺑﺎﺯ ﻛﻨﻨﺪ....

یکیشون ﭼﻨﺪ ﻗﺪﻡ ﻛﻪ رفت ﺑﺮﮔﺸﺖ  همه فکر کردن ترسیده

ﭘﻮﺗﯿﻦ ﻫﺎﺵ ﺭﻭ درآورد؛ ﺩﺍﺩ زد ﻭ ﮔﻔﺖ :

« ﺗﺎﺯﻩ ﺍﺯ ﺗﺪﺍﺭﻛﺎﺕ ﮔﺮﻓﺘﻢ ؛ نو حیفه؛ مال بیت الماله» ﺑﻌﺪ ﭘﺎﺑﺮﻫﻨﻪ ﺭﻓﺖ ﻭ اتفاقا ؛ اونم ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ....!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۶ ، ۱۰:۰۴
سید یحیی حسینی
جمعه, ۱۲ آبان ۱۳۹۶، ۰۹:۵۷ ق.ظ

قاضی سر شناس

 

عزل قاضی سرشناس  

ابوالاسود دوئلی، مردی سرشناس و ادیب بود که قرآن را اِعراب گذاری نمود.
امام علی علیه السلام به او مقام قضاوت دادند ولی خیلی زود، ابوالاسود دوئلی را عزل کردند.
وقتی ابوالاسود دوئلی، فرمان عزل خود را دریافت کرد، خدمت حضرت امیرالمؤمنین‏ علیه السلام آمد و گفت: به خدا قسم هیچ خیانتی نکرده ام، پس چرا مرا عزل کردید؟
امام علی‏ علیه السلام پاسخ دادند:درست می‏ گویی! تو مردی امین و با ایمان هستی.امّا بازرسان به من اطلاع دادند که وقتی طرفین دعوی به دادگاه می‏ آیند، تو بلند تر از آنها سخن می‏گوئی و زبانی تند داری.
ابن الاخوه، ضیاء الدین محمد، معالم القربة فی أحکام الحسبة، 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۶ ، ۰۹:۵۷
سید یحیی حسینی
جمعه, ۱۲ آبان ۱۳۹۶، ۰۹:۴۲ ق.ظ

پیر مراد

3 - آفتاب و مهتاب

پیرى، از مریدان خود پرسید: ((هیچ کارى و اثرى از شما سر زده است که سودى براى دیگرى داشته باشد؟ )) یکى گفت: (( من امیر بودم . گدایى به در خانه من آمد. چیزى خواست . من جامه خود و انگشتر ملوکانه به او دادم و او را بر تخت شاهى نشاندم و خود به حلقه درویشان پیوستم .))
دیگرى گفت:
(( از جایى مى‏گذشتم . یکى را گرفته بودند و مى‏خواستند که دستش را ببرند. من دست خود فدا کردم و اینک یک دست ندارم . ))
پیر گفت:
(( شما آنچه کردید در حق دو شخص معین کردید. مؤمن چون آفتاب و مهتاب است که منفعت او به همگان مى‏رسد و کسى از او بى‏نصیب نیست . آیا چنین منفعتى از شما به خلق خدا رسیده است؟ )) -برگرفته از: شیخ ابوالحسن خرقانى، نور العلوم، به کوشش عبدالرفیع حقیقت، ص 81 . ?

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۶ ، ۰۹:۴۲
سید یحیی حسینی