سادات ( اجتمائی ، فرهنگی ، مذهبی )

سید یحیی حسینی
سید یحیی حسینی، حسین آباد عاشوری
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین مطالب
نویسندگان
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

۱۱ مطلب با موضوع «شهدا» ثبت شده است

يكشنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۵، ۱۰:۵۹ ب.ظ

سردار شهید حسین همدانی

شهید همدانی در جنگ‌های پارتیزنی تخصص بسیار خوبی داشت و شخصیت کاریزماتیک وی باعث وحدت شیعه و سنی در سوریه شد.

به گزارش خبرنگار دفاعی امنیتی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان؛ سردار شهید حسین همدانی از اعضا و بنیانگذاران سپاه همدان و کردستان بود و از سال ۱۳۵۹ در دفاع مقدس شرکت داشت.  وی همچنین از فرماندهان منطقه عملیاتی «بازی دراز» در جبههٔ کرمانشاه بود و مدتی فرمانده لشکر انصار الحسین(ع) همدان شد. شهید همدانی همچنین جانشین قرارگاه امام حسین(ع) و مشاور فرمانده کل سپاه پاسداران و فرمانده سپاه محمد رسول‌الله(ص) تهران بوده است.

روزنامه وال استریت ژورنال درباره سردار همدانی نوشت: ژنرال همدانی یکی از فرماندهان نخبه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بوده و او به عنوان افسر سپاه پاسداران اعلام خدمت داشته است. شهید همدانی یک متخصص در نحوه رزم عملیات نیروهای منظم با شبه نظامیان است.

وحشت تروریست‌های تکفیری از ابووهب/ سردار همدانی چگونه به شهادت رسید؟+تصاویر

شهید همدانی، در جوانی با تفکرات حضرت امام (ره) آشنا شده و از محضر درس مکارم اخلاق و احکام شهید محراب آیت‌الله مدنی که در همدان تبعید بودند، بهره برد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی پایه‌گذاری و تأسیس سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی، استان همدان را آغاز و خود نیز به عنوان یکی از ارکان اصلی شورای عالی فرماندهی سپاه استان همدان، فعالیتش را آغاز کرد و با کمک همرزمان و پاسداران آن خطه، به پاکسازی عناصر طاغوت و عوامل فساد و نفاق برآمده و از آنجایی که چندین بار به دست ساواک دستگیر شده و مورد تعقیب بود، عوامل طاغوت را به خوبی می‌شناخت.

وحشت تروریست‌های تکفیری از ابووهب/ سردار همدانی چگونه به شهادت رسید؟+تصاویر
** مسئولیت‌های سردار سرتیپ شهید حسین همدانی در هشت سال دفاع مقدس:

با آغاز جنگ تحمیلی، لحظه‌‌ای درنگ نکرده و راه کردستان را در پیش گرفت و از آنجا که پیش از جنگ نیز به کمک مردم محروم کردستان شتافته و با دیگر دوستان و همرزمان در آنجا نیز گروهک‌های ضدانقلاب را می‌شناخت، دیری نپایید که به صف دشمن‌ستیزان پیوست و فرماندهی عملیات‌های مطلع‌الفجر را با پیروزی کامل تجربه کرد. فرماندهی جبهه میانی سرپل ذهاب نیز از دیگر گام‌‌هایی بود که در راستای مبارزه با دشمن بعثی برداشته و پس از مدتی کوتاه به همراه "حاج احمد متوسلیان" و "شهید همت" و"شهید شهبازی" در تشکیل و سازماندهی لشکر 27 محمد رسول الله (ص) نقش بسزایی داشت. عملیات فتح‌المبین و بیت‌المقدس آن هم با مسئولیت فرماندهی محورهای عملیاتی، تجربه‌ای نو در قالب هدایت تیپ و لشکر بوده که از فاتحان خرمشهر، سهمی را از آن خود کرد و سپس از تشکیل یگان‌های رزم سپاه به عنوان بانی و نخستین فرمانده لشگر 32 انصارالحسین (ع) استان همدان، وارد میدان نبرد علیه دشمن بعثی شد.

دیری نپایید که هدایت و فرماندهی لشکر 16 قدس گیلان را به او واگذار کردند و عملیات‌‌های مهم و حیاتی همچون کربلای 4 و کربلای 5 را با شیرمردان گیلکی به سرانجام رساند. معاونت اطلاعات و عملیات قرارگاه عملیاتی قدس که چندین لشکر و تیپ مستقل را تحت امر داشت، از فرمانده زبده همچون دیگر فرماندهان سپاه اسلام،  فرماندهی ساخت که تا آخرین عملیات موفق سپاه اسلام با منافقین کوردل که با نام مرصاد بود، لحظه‌ای آرام نگرفت و پس از دفاع مقدس به دانشگاه فرماندهی و ستاد رفته و تحصیل تئوریک و آکادمیک هدایت یگان‌ها را هم به تجربیات ارزنده‌اش افزود و با انتصاب به عنوان فرمانده قرارگاه نجف اشرف و لشکر 4 بعثت در غرب کشور، کارنامه‌ای موفق از خود به جای گذاشت.
 
معاون هماهنگ‌کننده نیروی زمینی و جانشینی نیروی مقاومت بسیج در دو دوره و فرماندهی لشکر 27 محمد رسول‌الله(ص) و به همراه آن، جانشینی قرارگاه ثارالله(ص)، از دیگر مسئولیت‌های شهید همدانی بود و معاون مرکز راهبردی سپاه ، مشاور عالی فرمانده کل سپاه و جانشینی سازمان بسیج مستضعفان از او فرمانده‌ای کهنه‌کار با کوله‌باری تجربه و شناخت ساخته که سبب شده است تا حساس‌ترین و مهمترین سپاه کشور که دارای ویژگی‌های خاص است، بر عهده ایشان گذاشته شود.

وحشت تروریست‌های تکفیری از ابووهب/ سردار همدانی چگونه به شهادت رسید؟+تصاویر
سردار سرتیپ همدانی، مفتخر به دریافت دو نشان فتح از دست مقام معظم رهبری و فرمانده کل قواست که به خاطر هدایت و فرماندهی موفق لشکرهای تحت امر در دوران دفاع مقدس بوده است.

نشریه فارن پولیسی  درباره شهید همدانی نوشت؛ او در اوایل 1979 برای مبارزه با شورشیان "کردستان" و سپس در جنگ ایران و عراق (دوران 8 سال دفاع مقدس) ایفای نقش کرد.

روزنامه وال استریت ژورنال درباره شهید همدانی نوشت: شهیدهمدانی یکی از فرماندهان نخبه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بوده و او به عنوان افسر سپاه پاسداران اعلام خدمت داشته است. همدانی یک متخصص در نحوه رزم عملیات نیروهای منظم با شبه نظامیان است.


علی ثابت از همرزمان شهید سردار شهید حسین همدانی از فرماندهان خبره نظامی کشورمان در جنگ تحمیلی از رشادت‌ها و خاطرات ابووهب اطلاعات کلیدی از شهادت و ناگفته‌هایی از این سردار شهید گفت.

سردار شهید حسین همدانی یکی از فرماندهان قدیمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جنگ تحمیلی و از بنیانگذاران سپاه همدان بود و مدتی نیز فرماندهی لشکر 27 محمدرسول‌الله(ص) را برعهده داشت. این شهید گرانقدر که از مستشاران ارشد نظامی ایران در دفاع از حرم عقیله بنی هاشم حضرت زینب(س) بود، در سوریه به شهادت رسید. علی ثابت از همرزمان این شهید در جنگ تحمیلی  از رشادت ها و خاطرات ابو وهب اطلاعات کلیدی از شهادت و ناگفته‌هایی از این سردار شهید گفت.

این شهید از سال 1390 به عنوان مستشار عالی در حالی به کشور سوریه برای دفاع از حریم اهل بیت به ویژه حرم حضرت زینب (س) می‌رود که این کشور در حال سقوط بود. تا آن جایی که کاخ ریاست جمهوری همواره مورد هدف قرار می‌گرفت.

وی می‌افزاید: تکفیری ها و جبهه النصره 4 سال به دنبال شهادت سردار بودند و یک مرتبه در محل سکونت خودش مورد هدف اسلحه های دور برد و دوربین دار قرار گرفت که به سرانجام نرسید.

ثابت درباره مهمترین اقدامات ابو وهب در سوریه می‌گوید: این شهید صرف نظر از امنیت در حرم حضرت زینب (س)، سازماندهی، برنامه‌ریزی برای ارتش سوریه و تشکیل بسیج مردمی در سوریه را عهده دار بود و نیروهای 16 استان سوریه را به تفکیک سازماندهی کرد. سردار شاهرگ حیاتی دشمن در نوار حماس را که از طریق آن صهیونیسم و جبهه النصره تامین مالی و تجهیزاتی می‌شدند از بین برد و پس از آن بود که آرامشی در سوریه برای برگزاری یک انتخابات برقرار شد. 

وی ادامه داد: به قول مفسرین نطامی دنیا سردار شهید همدانی در جنگ‌های پارتیزنی تخصص بسیار خوبی داشت و شخصیت کاریزماتیک و جاذبه سردار باعث شد میان شیعه و سنی در آن مناطق وحدت به وجود بیاید.

ثابت گفت: انتخاب شهید همدانی به عنوان مستشار نظامی در سوریه به دلیل شناخت دقیق حاج قاسم سلیمانی و سرلشکر جعفری از تخصص های وی از زمان دفاع مقدس بود. بعد از شهید شوشتری به سردار همدانی شیخ طایفه می گفتند. محبوبیت زیادی در میان بسیجیان سطح کشور داشتند دو دوره در کشور جانشین فرماندهی نیروی مقاومت بسیج را بر عهده داشتند.

همرزم شهید همدانی گفت: ماهیت نیروی قدس سپاه و ماموریت هایی که انجام می دهند سری است. حتی سردار از جلساتی که با حضرت آقا داشت مواردی بیان نمی‌کرد اما در پیام رهبری می‌شود علاقه ایشان را به وی فهمید. حضرت آقا توصیه و سفارش های مخصوصی برای سردار داشتند.

وی افزود یکی از دوستان نزدیک سردار شهید همدانی می‌گفت: حضرت آقا بعد از ماموریت‌ها به سردار همدانی می‌گفتند برای حفظ شما دعا می کنم، سردار هم گفته بود توجه شما خستگی را از تن ما در می‌آورد.


وی درباره بهترین تفریح و علاقه شهید می گوید: سردار همدانی به هنر خواندن و نوشتن علاقه بسیاری داشت و از این راه کارهای فرهنگی انجام می‌داد؛ کتابخانه بزرگی در منزل داشت و همیشه دوستان و جوانان رابه کتاب خوانی سفارش می‌کرد؛ همواره به دوستان کتاب هدیه می‌داد و برای هدایت هر شخصی برایش کتاب می‌خرید. برای کار کردن به درجه، منصب و جایگاه فکر نمی‌کرد و هر جا کار بود اول حاضر می‌شد. اگرچه شهادت وی داغ بزرگی است اما مزد زحمات و مجاهدت هایش را گرفت.

وحشت تروریست‌های تکفیری از ابووهب/ سردار همدانی چگونه به شهادت رسید؟+تصاویر

همرزم شهید همدانی از ملاقات خانوادگی سردار در یکشنبه یک هفته قبل از شهادت می‌گوید: سردار از همسرش خواسته بود تا تمام فرزندان را دور هم جمع کند، با اینکه پسر بزرگشان مشغله داشت اما سردار اصرار کرد تا حتما خودش را به جمع خانواده برساند، آن شب  روحیه شادابی داشت گویا می دانست قرار است دیگر بر نگردد.

** نحوه شهادت سردار همدانی

قبل از آخرین سفر وی به سوریه خدمت حضرت آقا رفت.روز سفر با وی قرار داشتم، هر بار تماس می گرفتم جوابی نمی داد تا اینکه به تلفن خانه زنگ زدم و همسرشان گفتند حاج آقا عجله دارد. حتی با خودشان لباس هم نبردند. کیفیت شهادت هم اینگونه بود که ساعت 3:30 با همکارانش برای بازدید و شناسایی به منطقه‌ای که دست تکفیری‌ها بود رفته و در راه به کمین بر می خورند، پاره ای از آتشی که دشمن در ان جا روشن کرده به ماشین اصابت می کند و ماشین را منحرف کرده و به رگبار می بندند و راننده از ناحیه کمر و سردار از ناحیه چشم و سر آسیب جدی دیده و به بیمارستان فرستاده می شود که ساعت 8 شب شهید می شود. "یک تسبیح و یک انگشتر متبرک شده همراه با پیکر شهید همدانی هدیه حاج قاسم که همراه سردار همدانی دفن شد".

همیشه سخنانش برگرفته از دفاع مقدس یا منویات رهبر یا حضرت امام بود. آلبومی از حضرت امام و مقام معظم رهبری داشت و هر وقت دلش می گرفت آن را نگاه می کرد. بسیار ولایت مدار بود و می گفت اگر حضرت آقا دستور دهند تا پای جان حاضر به انجام آن هستم و درنگ نمی کنم.

در بخشی از وصیت‌نامه سردار شهید حسین همدانی آمده است: از امام و مولایم حضرت آیت‌الله‎العظمی سیدعلی خامنه‌ای (مدظله‌العالی) که نتوانستم سرباز خوبی باشم عذرخواهی و کوتاهی مرا ان‌شاالله به لطف و بزرگواری خودشان ببخشند.

وحشت تروریست‌های تکفیری از ابووهب/ سردار همدانی چگونه به شهادت رسید؟+تصاویر

** حضور رهبر معظم انقلاب در منزل سرلشکر شهید حسین همدانی

خدا درجات شهید همدانی را عالی کند، با پیغمبر (ص) با سید الشهداء(ع) محشورشان کند، با رفقای شهیدش که قبل از او رفتند محشورش کند.

آقا با دعا برای شهید همدانی شروع می‌کنند و بعد، از التماس دعاهای امثال شهید همدانی برای اینکه شهادت نصیبشان شود می‌گویند و یک‌دفعه چیزی می‌گویند که انتظارش رانداریم:«البته من دعا نمی‌کنم!»

وحشت تروریست‌های تکفیری از ابووهب/ سردار همدانی چگونه به شهادت رسید؟+تصاویر

"به این معنی که می‌گویم ان‌شاءالله بعد از بیست سال، سی سال دیگر شهید شوید، می‌گویم ما با شما هنوز خیلی کار داریم. اما خب می‌روند در میدان‌های خطر و به آرزویشان می‌رسند که بزرگ‌ترین سعادت است برای اینها"

 گزارش از مهدی شهرودی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۵ ، ۲۲:۵۹
سید یحیی حسینی
سه شنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۴، ۰۸:۰۰ ب.ظ

امدادگر



قصه های کوتاه 2

Top of Form

14- جیب هایش را گشتند. فقط یک قرآن، یک زیارت عاشورا و یک عکس که همگی خونی بودند. غلامرضا 17 سال بیشتر نداشت.  

                                                                      nhfp_images_(4).jpg           


15- ته خاکریز. هرکس می خواست او را پیدا کند، می رفت ته خاکریز. جبهه که آمد، گفتند بچه است؛ امدادگر بشود.

هرکس می افتاد، داد می زد «امدادگر...! امدادگر...». اگر هم خودش نمی توانست، دیگرانی که اطرافش بودند داد می زدند: «امدادگر...! امدادگر...».

* * *                                                                               

62rx_images.jpg

خمپاره منفجر شد؛ او که افتاد، دیگران نمی دانستند چه کسی را صدا بزنند. ولی خودش گفت: «یا زهرا...! یا زهرا...».

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۰۰
سید یحیی حسینی
يكشنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۴، ۰۱:۲۱ ب.ظ

بوی گلاب

 

صدای اذان تو گوش‌هایم پیچید. غروب شده بود، بوی گلاب می‏آمد، به عقب برگشتم، زنی نشسته بود و شیشه گلاب را روی سنگ قبر پسر سیزده ساله‏اش می‏ریخت، روی سنگ قبر او هم نوشته بود: «شهادت: هفده شهریور.‌»

 images_4_.jpg (184×184)

سردم شده بود، با مامان خدا حافظی کردم. قدم‌هایم روی سنگ‌هایی که کلمه سرخ «شهادت» بر همه آنها به چشم می‏خورد، به کندی جلو می‏رفت. دلم می‏خواست سرم را روی شانه‏های پدر بگذارم و اشک بریزم، برای آن سال‌هایی که به جای مادر نوازشم می‏کرد.

 

لاله‏ های قرمز و لاله های زرد، باغچه را پر کرده بود. باید به آنها برسم، نباید پژمرده شوند، تا روزی که امام به شهرمان بیاید قدم‌هایش را گلباران کنم، شاید شهدای دیگری بیایند و پیکرشان را پر از گل‌های سرخ و زرد کنم.


 

 images_1_.jpg (255×197)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۲۱
سید یحیی حسینی
شنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۰۹ ب.ظ

وصیت شهید کاظمی

خداوندا! روزی شهادت می‏خواهم که از همه چیز خبری هست، الا شهادت

... خداوندا! فقط می‏خواهم شهید شوم، شهید در راه تو. خدایا مرا بپذیر و در جمع شهدا قرار بده. خداوندا! روزی شهادت می‏خواهم که از همه چیز خبری هست، الا شهادت...

با تمام وجود درک کردم که عشق واقعی تویی و عشق به شهادت بهترین راه برای دست یافتن به این عشق است.

نمی‏دانم چه باید کرد؛ فقط می‏دانم زندگی در این دنیا بسیار سخت می‏باشد. واقعاً جایی برای خودم نمی‏یابم. هر موقع آماده می‏شوم چند کلمه‏ای بنویسم، آن­قدر حرف دارم که نمی‏دانم کدام را بنویسم؟ از درد دنیا، از دوری از شهدا، از سختی زندگی دنیایی، از درد دست خالی بودن برای فردای آن دنیا و هزاران هزار حرف دیگر که در یک کلام اگر نبود امید به حضرت حق واقعاً چه باید می‏کردیم؟!

راستی چه بگویم؟ سینه‏ام از دوری دوستان سفر کرده، از درد، دیگر تحمل ندارد. خداوندا! تو کمک کن چه کنم؟ فقط و فقط به امید و لطف حضرت تو امیدوار هستم. خداوندا! خود می‏دانم بد بودم و چه کردم که از کاروان دوستان شهیدم عقب مانده‏ام و دوران سخت را باید تحمل کنم. ای خدای کریم! ای خدای عزیز و رحیم و کریم! تو کمک کن به جمع دوستان شهیدم بپیوندم.

وقتی به عکس نگاه می‏کنم، از درد سختی که تمام وجودم را می‏گیرد، دیگر تحمل دیدن ندارم. دوران لطف بی‏منتهای حضرت حق، دوران جهاد، دوران عشق دوران، رسیدن آسان به حضرت حق. وای! من بودم نفهمیدم. وای! من هستم که باید سختی دوران را طی کنم. الله‏اکبر؛ خداوندا! خودت کمک کن. خداوندا! تو را به خون شهدای عزیز و همه بندگان خوبت قسم می‏دهم شهادت را در همین دوران نصیب بفرما. و توفیقم بده هر چه زودتر به دوستان شهیدم برسم.

فرازهایی از وصیت‏نامه شهید احمد کاظمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۰۹
سید یحیی حسینی
يكشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۷:۱۰ ب.ظ

وصیت نامه

با صنع تو هر مورچه رازی دارد

باشوق توهر سوخته سازی دارد

ای خالق ذوالجلال ، نومید مکن

آنرا که به درگهت نیازی دارد

خدا یا شکروسپاس که پوشانیدی از دیگران اشتباهاتم را ، وعزت وآبرو بخشیدی مرا معبودا . بیکس و تنها ، با کوله باری

از گناه چه کنم ؟   

خدایا، غیر از در خانه ی تو کدامین در را بزنم، تو نیز اگر راهم ندهی وازمن روی بگردانی به که روی بیاورم ؟

بارلها خودت گنهکاران را خطاب کردی وباز خواندی وبه آنها وعده مغفرت دادی . سزاوار نیست که بنده ی رو سیاهی را که با دلی شکسته به در خانه ی تو روی آورده جواب کنی

قسمتی از وصیت نامه شهید مهدی احمد خانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۴ ، ۱۹:۱۰
سید یحیی حسینی
يكشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۷:۰۰ ب.ظ

مردان جنگ

           ا الهى به «گردان زید و کمیل»

دلیران چون رعد و طوفان و سیل‏

به آنان که بى‏پا و سر آمدند

شهید از دیار خطر آمدند

به مفقود و جانباز و ایثارگر

که شد تیغشان بر عدو کارگر

به مردان در کنج محبس قسم‏

به «والفجر و بیت‏المقدس» قسم‏

به دلتنگى «کربلاى چهار»

به یاران گمگشته و بى‏مزار

به «فتح‏المبین» و به «فتح‏الفتوح»

به طوفان، به کشتى، به دریا، به نوح‏

به «مرصاد» و مردان مرگ آفرین‏

منافق ستیزان تیغ آتشین‏

به آنان که پروازشان تا خداست‏

مرا بر خدا و ولى التجاست‏

هلا تا نپرسى ز سربازى‏ام‏

که من کشته‏ى عشق «خرازى»ام‏

خوشا «باکرى» با دل عاشقش‏

که رگبار بستند بر قایقش‏

خوشا همت «حاج همت» خوشا

خوشا شور و شوق شهادت، خوشا

خوشا فهم «فهمیده‏ى» نوجوان‏

که بى‏قدر بودش تمام جهان‏

خوشا شور «قربانعلى عرب»

گه رقص مرگ و جنون و طرب‏

که «فهمیده» را دید در قتلگاه‏

ز نارنجک آن دم که ضامن کشید

به زیر زره‏پوش خود را فکند

 





۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۴ ، ۱۹:۰۰
سید یحیی حسینی
يكشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۶:۴۹ ب.ظ

وقت شناسی شهید مطهری







استفاده‏ی بهینه از اوقات زندگی

در تنظیم وقت، خیلی دقیق بود به طوری که از تمام اوقات خود، به نحو احسن استفاده می‏کرد.

نماز ظهر را که می‏خواند، غذا می‏خورد و اگر چیزی نبود، نان و ماست صرف می‏کرد. یک ساعت می‏خوابید، سپس تجدید وضو نموده، مشغول مطالعه می‏شد تا وقتی که بچه‏های مدرسه‏ی علوی، استادان و دانشجویان می‏آمدند. ایشان درس می‏گفتند و پس از نماز مغرب، در اتاق مطالعه تا ساعت ده و یازده مشغول مطالعه بودند و جلسه داشتند و بعد که می‏آمد می‏گفت: «سرم گیج می‏رود».

قبل از خواب، بیست دقیقه تا نیم ساعت قرآن می‏خواند و حدود ساعت دوازده شب، می‏خوابید. پس از دو ساعت و نیم از نصف شب، برمی‏خاست و به نماز و مناجات می‏ایستاد. مناجاتهای عجیبی داشتند؛ مثلا در مناجات می‏گفتند: «تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز» (مجله شاهد، ش 212، تیر 1371، ص 31.)

راوی: همسر استاد شهید

 


 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۴ ، ۱۸:۴۹
سید یحیی حسینی
چهارشنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۴، ۰۵:۳۵ ب.ظ

نماز عشق

 

مدتی است در این خط پر غوغا، نمازهایت را نشسته داخل سنگر خوانده‏ای. تمام بدنت خونی است. ولی نیازی به تطهیر ندارد. آب هم فقط برای خوردن است. تیمم بدل از وضو، طهارت هم با دستمال.

نیروهایت را دوست داری و حاضری به جای آنها تکه تکه شوی. ناراحتی آنها را طاقت نداری. ولی جنگ خیلی جدی است. با هیچ کس شوخی ندارد. برای تو و دوستانت شهادت و برای دشمنانت مرگ و نابودی. هر لحظه هم حادثه می‏آفریند. هر خمپاره حامل یک حادثه دردناک می‏تواند باشد. می‏تواند مادری را سیاهپوش کند. می‏تواند خانواده‏ای را داغدار کند. می‏تواند بدنی را پاره پاره کند. می‏تواند عزیزی را به سعادت برساند. می‏تواند باعث گریه خواهری شود. می‏تواند کمر پدری را خم کند. و حالا حادثه‏ای عجیب را آفریده است.

خمپاره جلوی یک سنگر کوچک دو نفره خورده و بچه‏ها داخل آن حبس شده‏اند. از داخل آن هم خبری نداریم. صدای ما را هم نمی‏شنوند. تلاش برای باز کردن سنگر شروع شده، ولی خیلی مشکل است. چون این سنگر در کنار خاکریز بوده، پس از ضایعات گلوله مقدار زیادی خاک به روی آن ریخته و تمام اطراف آن را فرا گرفته. هر کس هم که بخواهد از بیرون بیل بزند، احتمال دارد مورد اصابت ترکش خمپاره‏ها قرار گیرد. ولی باید کاری کرد. قرار می‏شود یک نفر، یک نفر بیرون بروند و برای باز کردن در سنگر فعالیت کنند. هوای داخل سنگر محدود است. باید عجله کرد. احتمال دارد بچه‏ها خفه شوند. شاید هم قبل از این ترکش خورده و شهید شده‏اند.

پس از دو ساعت همراه با دلشوره‏ی فراوان به در سنگر می‏رسیم، ولی خیلی دیر شده. بچه‏ها خفه شده‏اند. هر دو. چنگالهایشان در خاک فرو رفته و سر به خاک گذاشته‏اند. آنها هم تلاش کرده‏اند که به بیرون راه پیدا کنند. از دستهایشان استفاده کرده‏اند، ولی هوای داخل سنگر تمام شده و هر دو شهید شده‏اند. لحظه‏های سختی است. دو پیکر پاک و مقدس، بدون خونریزی، معصومانه و

 

 

مظلومانه. معلوم نیست چه بر آنها گذشته است! ولی حالا شهید شده‏اند و در نزد خدای خود روزی می‏خورند.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۴ ، ۱۷:۳۵
سید یحیی حسینی
سه شنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۴، ۰۵:۲۲ ب.ظ

پدر وپسر

در عملیات کربلاى 5 پدر و پسرى در گردان ما بودند. در حین پیشروى، پسر تیر خورد و شهید شد. به چشم خود دیدم که پدرش به سوى او رفت. همه انتظار داشتند او برود و لااقل صورت پسرش را ببوسد، ولى او سریع خشاب هاى شلیک نکرده ى او را از جیب خشابش برداشت و به سوى خط به پیشروى خود ادامه داد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۴ ، ۱۷:۲۲
سید یحیی حسینی
يكشنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۴، ۰۵:۱۲ ب.ظ

من رفتنی هستم


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۴ ، ۱۷:۱۲
سید یحیی حسینی
يكشنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۴، ۰۴:۵۶ ب.ظ

من عطش الوده ام

..

من عطش آلوده‏ام آبم دهیدa

جرعه‏اى از باده‏ى نابم دهید

 

لب ز اسرار شهیدان دوختم‏

سینه‏ام آتش گرفت و سوختم‏

 

«گوى توفیق» از میان برداشتند

یکه و تنها مرا بگذاشتند

 

یک غزل در حنجرم خشکیده است‏

شعرهاى دفترم خشکیده است‏

 

دوستان رفتند و من جا مانده‏ام‏

در قفس تنهاى تنها مانده‏ام‏

 

قمریان در بوستان خنیاگرند

بلبلان در گلستانى دیگرند

 

ما فقط دم از تکامل میزدیم‏

دل به دریاى تساهل میزدیم‏

 

ما جعلنا خوانده و سالم شدیم‏

مایل این رخوت دائم شدیم‏

 

ما سلامت را سعادت خوانده‏ایم‏

در کجا درس شهادت خوانده‏ایم‏

 

غیرت آیینان خطر کردند، زود

تا خدا میل سفر کردند، زود

 

جملگى پروانه‏ى آتش شدند

در حریم عاشقى آرش شدند

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۴ ، ۱۶:۵۶
سید یحیی حسینی