هنگام قطع برق روزه نگیرید
با شیعیان دادوستد نکنید
فروش خانه به شیعیان عربستان حرام شد
نماز کارمندان نباید بیشتر از ده دقیقه طول بکشد
تحریم اهدای گل به بیماران
مجاز بودن نوشیدن مشروبات الکلی
مفتی، قائم مقام پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بر امت اسلامی است.
در صورتی که مخالفان جدایی زن و مرد از افکار خویش توبه نکنند، اعدام شوند.
خوردن گوشت ذبح شده بدست شیعیان حرام است!
حلال بودن ازدواج پدر با دخترش که از طریق غیر مشروع یعنى زنا به دنیا آمده باشد
ممنوعیت فعالیت زنان در فروشگاه های مخصوص لباس زنانه!!!!
فتواهای عجیب وهابیت درباره دیدن مسابقات فوتبال
بازدید از فیس بوک حرام است
برداشتن ابرو حرام است!
همسایه میتواند زن وشوهر همسایه را طلاق دهد!
گفتن بسم ا... الرّحمن الرّحیم بدعت است
اربعین و فاتحه، بدعت است!
مسلمانی که بر اثر ایدز بمیرد شهید است !!!
منع زنان از خریدن خیار
برگزاری جشن تولد و سالگرد ازدواج باطل و حرام اعلام شده است.
خرید و فروش سگ و گربه در این کشور را حرام اعلام کردند.
کرامت یکى از اولیاء با آنکه مسافت بین زن و شوهر زیاد است
ازدواج مجاهدین با دختران کوچک
فتوایی که یهودیان را خوشحال کرد.
دوست مرا شیر بده وإلاّ طلاق !!
زعفران جزو مواد مخدر است !! حرام میباشد
شیعیان مشرکند و ذبایح آنها حرام است!!
حرام است حاجی اضافه وزن پیدا کند
فتوای عجیب یک مفتی سعودی درباره حجاب
مرگ به سبب طاعون، شهادت است
قبر رسول الله را خراب کنید،
پرداخت «فطریه نقدی» جایز نیست!
سفره افطاری بازیگران زن حرام است زیرا آنان زناکارند
play را بزنید
362 نصف ناف و نصف عورت را باید با طرف راست بدن و نصف دیگر را باید با طرف چپ بشوید، بلکه بهتر است تمام ناف و عورت با هر دو طرف شسته شود.
363 براى آنکه یقین کند هر سه قسمت، یعنى سر و گردن و طرف راست و طرف چپ را کاملا غسل داده، باید هر قسمتى را که مىشوید مقدارى از قسمتهاى دیگر را هم با آن قسمت بشوید. بلکه احتیاط مستحب آن است که تمام طرف راست گردن را با طرف راست بدن، و تمام طرف چپ گردن را با طرف چپ بدن بشوید.
364 اگر بعد از غسل بفهمد جایى از بدن را نشسته و نداند کجاى بدن است، باید دوباره غسل کند.
365 اگر بعد از غسل بفهمد مقدارى از بدن را نشسته، چنانچه از طرف چپ باشد شستن همان مقدار کافى است، و اگر از طرف راست باشد، باید بعد از شستن آن مقدار، دوباره طرف چپ را بشوید. و اگر از سر و گردن باشد، باید بعد از شستن آن مقدار، دوباره طرف راست و بعد طرف چپ را بشوید.
366 اگر پیش از تمام شدن غسل، در شستن مقدارى از طرف چپ شک کند،شستن همان مقدار کافى است. ولى اگر بعد از اشتغال به شستن طرف چپ در شستن طرف راستیا مقدارى از آن شک کند یا بعد از اشتغال به شستن طرف راست در شستن سر و گردن یا مقدارى از آن شک نماید، نباید اعتنا کند.
367 در غسل ارتماسى اگر به نیت غسل ارتماسى به تدریج در آب فرو رود تا تمام بدن زیر آب رود غسل او صحیح است، و احتیاط آن است که یک دفعه زیر آب رود.
368 در غسل ارتماسى اگر همه بدن زیر آب باشد و بعد از نیت غسل، بدن را حرکت دهد، غسل او صحیح است.
369 اگر بعد از غسل ارتماسى بفهمد به مقدارى از بدن آب نرسیده، چه جاى آن را بداند یا نداند، باید دوباره غسل کند.
370 اگر براى غسل ترتیبى وقت ندارد و براى ارتماسى وقت دارد باید غسل ارتماسى کند.
371 کسى که روزه واجب گرفته یا براى حجیا عمره احرام بسته، نمىتواند غسل ارتماسى کند. ولى اگر از روى فراموشى غسل ارتماسى کند، صحیح است.
372 در غسل ارتماسى باید تمام بدن پاک باشد، ولى در غسل ترتیبى پاک بودن تمام بدن لازم نیست. و اگر تمام بدن نجس باشد و هر قسمتى را پیش از غسل دادن آن قسمت آب بکشد، کافى است.
373 عرق جنب از حرام نجس نیست و کسى که از حرام جنب شده اگر با آب گرم هم غسل کند، صحیح است.
374 اگر در غسل به اندازه سر مویى از بدن نشسته بماند، غسل باطل است،ولى شستن جاهایى از بدن که دیده نمىشود، مثل توى گوش و بینى، واجب نیست.
375 جایى را که شک دارد از ظاهر بدن استیا از باطن آن، شستن آن لازم نیست، ولى احتیاط در شستن است.
376 اگر سوراخ جاى گوشواره و مانند آن به قدرى گشاد باشد که داخل آن دیده شود، باید آن را شست و اگر دیده نشود شستن داخل آن لازم نیست.
377 چیزى را که مانع رسیدن آب به بدن است، باید برطرف کند. و اگر پیش از آن که یقین کند برطرف شده غسل نماید، غسل او باطل است.
378 اگر موقع غسل شک کند، چیزى که مانع از رسیدن آب باشد، در بدن او هستیا نه، چنانچه شکش منشا عقلایى داشته باشد، باید وارسى کند تا مطمئن شود که مانعى نیست.
379 در غسل باید موهاى کوتاهى را که جزو بدن حساب مىشود، بشوید و بنابر احتیاط شستن موهاى بلند هم لازم مىباشد.
380 تمام شرطهایى که براى صحیح بودن وضو گفته شد، مثل پاک بودن آب و غصبى نبودن آن، در صحیح بودن غسل هم شرط است ولى در غسل لازم نیست بدن را از بالا به پایین بشوید، و نیز در غسل ترتیبى، لازم نیست بعد از شستن هر قسمت فورا قسمت دیگر را بشوید، بلکه اگر بعد از شستن سر و گردن مقدارى صبر کند و بعد طرف راست را بشوید و بعد از مدتى طرف چپ را بشوید، اشکال ندارد. ولى کسى که نمىتواند از بیرون آمدن بول و غائط خوددارى کند، اگر به اندازهاى که غسل کند و نماز بخواند، بول و غائط از او بیرون نمىآید، چنانچه وقت تنگ باشد، بایدهر قسمت را فورا بعد از قسمت دیگر غسل دهد و بعد از غسل هم فورا نماز بخواند. و همچنین استحکم زن مستحاضه که بعدا گفته مىشود.
در صورت اشکال راست کلیک کرده وگزینه play رابزنید
ر
الهی العفو
گنه
کردی بیا میبخشمت، گفتم گه غفّارم
تو با خود دشمنی کردی ولی من دوستت دارم
اگر من با تو بد بودم تو را دعوت نمیکردم
گشودم در که برگردی ببینی لطف بسیارم
تو مهمان عزیزی بر من و من میزبان تو
چگونه میهمان نومید برگردد ز دربارم
زبستر نیمه شب برخیز و اشکی ریز بر دامن
که با اشک شبت خاموش گردد شعلهی نارم
تو آن عبدی که در گرداب جرم و معصیت غرقی
من آن ربّم که باشد دم به دم لطف و کرم کارم
بجز نومیدی از عفوم، ببخشم هر گناهی را
امید آور، امید آور، که من از یأس بیزارم
عذاب و عَفو باشد هر دو تحت اختیار من
توان سوزانمت امِا به بخشیدن سزاوارم
تو دائم غافل و من آنی از تو نیستم غافل
تو خواب و من زلطف و مرحمت پیوسته بیدارم
به بازار محبت اشک باشد بهترین کالا
که هر یک قطره را با یک یم رحمت خریدارم
نوشتهاند: روزى پادشاهى
همه درباریان را خواست . همه گرد تخت او به صف ایستادند . شاه، گوهرى بس زیبا و
گرانبها به یکى از آنان داد و گفت: این گوهر چگونه است و به چند ارزد؟
گفت: صدها خروار طلا، قیمت این گوهر را ندارد.
شاه گفت: آن را بشکن.
مرد دربارى گفت:اى شاه!چنین گوهرى را نباید شکست که سخت ارزنده و قیمتى است .
ساعتى گذشت . دوباره آن گوهر را به یکى دیگر از حاضران داد و همان خواست . او نیز
گفت:اى سلطان جهان!این گوهر، به اندازه نیمى از مملکت تو، قیمت دارد . چگونه از من
خواهى که آن را بشکنم؟
شاه او را نیز رها کرد و دستور داد به هر دو خلعت و هدیه دهند.
به چندین کس دیگر داد و همگى همان گفتند که آن دو ندیم گفته بودند.
شاه را ندیمى خاص بود که بدو سخت عنایت داشت و مهر مىورزید . او را خواست . پیش
آمد. گوهر را به دست او سپرد و گفت: چند ارزد؟
گفت: بسیار .
شاه گفت: آن را بشکن!همان دم، گوهر را بر زمین زد و آن را صد پاره کرد.
حاضران، همه بر آشفتند و زبان به طعن و لعن وى گشودند که اى نادان این چه کار بود
که کردى. آیا پسندیدى که خزانه شاه از چنین گوهرى، خالى باشد؟
ندیم گفت: راست گفتید . این گوهر، افزون بر آنچه در تصور گنجد، قدر و بها داشت؛
اما فرمان شاه، ارزندهتر و قیمتىتر است .
حاضران، چون این پاسخ را از آن غلام شنیدند، همگى دانستند که این، امتحانى بود از
جانب شاه . لب فرو بستند و هیچ نگفتند که دانستند خطا کردهاند . - برگرفته از: مثنوى معنوى، دفتر پنجم، ابیات 4055 3035 . این حکایت
را به سلطان محمود و ایاز نسبت دادهاند و به گونههاى دیگر نیز گفتهاند . مولوى
پس از نقل آن، مىافزاید که نباید به این بهانه که جسم و جان آدمى، قیمت دارد و
حفظ آن واجب است، از فرمان خدا و شرع سر پیچد . ?