سادات ( اجتمائی ، فرهنگی ، مذهبی )

سید یحیی حسینی
سید یحیی حسینی، حسین آباد عاشوری
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین مطالب
نویسندگان
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
شنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ۱۲:۲۰ ب.ظ

- اخلاق اسلامى مرحوم نراقى‏

2- اخلاق اسلامى مرحوم نراقى‏

نقل مى‏کنند وقتى که ملامهدى نراقى کتاب جامع السعادات را نوشت و نسخه‏هاى آن منتشر شد یک نسخه به دست سید مهدى بحرالعلوم رسید. بسیار از این کتاب در شگفت شد و آرزو کرد روزى به دیدار مؤلف توفیق یابد.

اتفاقاً بعد از مدتى مرحوم نراقى به نجف رفت طبق رسم آن زمان همه علماء به دیدن او رفتند تنها کسى که به ملاقات او نرفت سید مهدى بحرالعلوم بود. همه طلبه‏ها از این جریان تعجب کردند اتفاقاً مرحوم نراقى به دیدن بحرالعلوم رفت اما سید بحرالعلوم چندان توجهى به ایشان نکرد. دو مرتبه به دیدار او رفت باز هم برخورد خیلى گرم نبود.

تا اینکه براى خداحافظى مرحوم نراقى به دیدار سید بحرالعلوم رفت این دفعه حاضرین دیدند سید با کمال خضوع تا نزدیک درب به استقبال نراقى رفت.

پس از پایان مجلس علت جریان برخورد اول و دوم را پرسیدند فرمود: من کتاب جامع السعادات او را خوانده بودم و آن را در نوع خود بى‏نظیر یافتم خواستم مؤلف آن را ببینم و آزمایش کنم که آیا آنچه در کتاب خود نوشته عمل مى‏کند یا نه؟ دیدم آرى به آنچه نوشته جامه عمل پوشیده است.

3- اخلاق اسلامى آیت اللَّه دستغیب‏

آقاى جمارانى نقل مى‏کرد که یکى از کمونیست‏ها برایم گفت که از میان شما روحانى‏ها فقط به یک نفر ارادت فوق العاده دارم ان هم آقاى دستغیب شیرازى است. پرسیدم: چرا؟ گفت: در زندان انفرادى روى سکوى مخصوص استراحت زندان خوابیده بودم نیمه‏هاى شب بود ناگهان درب زندان باز شد سید پیرمردى کوتاه قد لاغراندامى را وارد کردند من سرم را بالا کردم دیدم عمامه به سر است سرم را زیر لحاف کردم و دوباره خوابیدم. نزدیک طلوع آفتاب دیدم دستى به آرامى مرا نوازش مى‏دهد با زبانى خوش گفت: آقا نمازتان قضا نشود.

من با تندى و پرخاش گفتم من کمونیستم نماز نمى‏خوانم. آن بزرگوار فرمود: پس خیلى ببخشید معذرت مى‏خواهم.

من دوباره خوابیدم وقتى بیدار شدم مجدداً از من عذرخواهى کرد مدتى در یک سلول بودیم اما من شیفته اخلاق این مرد شدم و ارادت خاصى به ایشان پیدا کردم. «1»

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۱/۱۰
سید یحیی حسینی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی